۳ پاسخ

مبارک باشه عزیزم قدم نو رسیده
خودنم تجربه تو
واقعا سخته لامصب سزارین منم بچه اولمو سزارین اورژانسی شدم
دومی هم ان شاءالله ۲ هفته دیگه سزارین میشم خیلیی استرس دارم چون درد هاشو فهمیدم از زایمان قبلیم میترسم

عزیزم کدوم بیمارستان زایمان کردی؟

بی حسی بودم من سنگین نفس میکشیدم تو اتاق عمل هم نفسم قط شد صدام ..شما ام اونجوری شدی ؟؟

سوال های مرتبط

مامان بچک مامان بچک ۵ ماهگی
تجربه سزارین

صبح رفتم بیمارستان فشار و ضربان قلب بچه رو‌ چک‌ کردن بعد یک‌ربع قبل از رفتن به اتاق عمل برام سوند گذاشتن موقع گذاشتنش یکم سوزش داشت و یکم احساس ناراحتی داشت بعدش تا بی حس بشم بعد رفتیم اتاق عمل و بی حسی نخاعی که برام‌ زدن رو میتونم بگم متوجه نشدم و‌ اصلا درد نداشت چند دقیقه بعد هم نی‌نی رو دنیا آوردن و آوردن گذاشتن رو صورتم خیلی سریع بود و حس خوبی داشت من اصلا فشار هم که بعضیا میگن متوجه نشدم بعدشم رفتم ریکاوری و باز نی‌نی رو آوردن شیر دادم بهش همه چیز عالی بود تا وقتی بردنم بخش اومدن حسابی شکمم رو فشار دادن اون درد داشت بعدم عصر که بی حسی رفت دردام شروع شد که مسکن زدن برام و غول مرحله آخر بلند شدن‌ و راه رفتن بود که خیلی سخته فرداشم مرخص شدم و اومدم خونه چون پانسمان ضد آب بود دوش گرفتم راحت سبک شدم ولی تا امروز بلند شدن برام سخته و گاهی درد دارم که دکتر شیاف داده. امروزم رفتم بخیه کشیدم که اونم متوجه نشدم اصلا و‌ تمام. سزارین واقعا لحظه تولد خیلی خوبه ولی بعدش مراقبت میخواد و اصلا آسون نیست حتما باید کمک داشته باشی یه ۲۴ ساعت سخت داشت و در کل میتونم بگم راضیم
مامان تربچه مامان تربچه ۷ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۶:
همون موقع لباسای تمیز تنم کردن کلا تمیزم کردن یکم سخت بود چون باید خودمو راست میکردم ولی حس خوبی داشت که تمیز شدم
بقیه دردش هم قابل تحمل بود
یه فشار دبگه تو اتاق دادن که نسبتا ارومتر بود و پرستاره باهام راه میومد دعوام نمیکرد و با مهربونی اروم شکمو ماساژ داد
راستی من دلم پمپ درد میخواست ولی اجازه ندادن گفتن بچه بیحال میشه نمیزنیم
دیگه با شیاف دردمو کنترل کردم
در حدی نبود بخوام از پرستارا مسکن بگیرم با شیاف تحملش میکردم
تا شب که موقع راه رفتن شد
اونم سخت نبود 👌🏻
قبلش سوند و کندن که اصلا متوجه نشدم
کلا اولین قدمارو که میخوای برداری سخته ولی قابل تحمله در حدی نیست که جیغت در بیاد ازش نترسین منکه دلم میخواست زودتر راه برم چون بعدش سبک تر شدم
بیشتر تکون میخوردم
تا صبحش سه بار برای سرویس بلند شدم راه میرفتم
فرداش هم که کلا سرپا بودم اصلا نمیخوابیدم
اینکه میگن سزارین افتاده میشی دروغه
کاملا خوب میشی درد داری با احتیاط راه میری یکم سخته ولی اینطور نیستی کلا نتونی
دیروز هم که روز سوم بود از ساعت ۳ رفتم دکتر تااااااا ۹ درگیر بودم همش راه رفتم و پله بالا پایین کردم
اخر شب خیلی درد داشتم شیاف گذاشتم ولی خب میگم اصلا افتاده نشدم
نگران نباشین از پس خودتون و کاراتون بر میاین👌🏻
مامان کارن مامان کارن ۳ ماهگی
تجربه سزارین ۳
و همچنان میلرزیدم بردنم تو ریکاوری و یه لوله که گرما داشت گذاشتن زیر پتوم اما من میلرزیدم اصلا نمیتونستم کنترل کنم خودمو پسرمو اوردن و گفتن یکم شیر بده بهش ،شیرمو خورد بردنش ،چنددقیقه موندم لرزش هام که کم شد بردنش تو بخش همه چیز خوب پیش میرفت اصلا دردی نداشتم تا شب باز دردی احساس نمیکردم خیلی خوشحال و راضی بودم پرستارا میومدن مسکن میزدن میرفتن، هیچ دردی من نداشتم تا اینکه گفتم باید بلند شی راه بری وای نگم از دردش یه لحظه که به کمک همسرم بلند شدم احساس کردم نفسم بند اومد نمیتونستم حرف بزنم من اشتباهی که کردم تا صبح بلند نشدم تخت بغلیم بلند شد راه رفت من موندم صبح ، سعی کنین وقتی بهتون میگن راه برین تنبلی نکنین من چون دیدم درد ندارم جدی نگرفتمش و اینکه بعد از سزارین صحبت نکنین سرتونو تکون ندین ،من اصلا رعایت نکردم و سردرد وحشتناکی گرفتم تا چند روز ادامه داشت،اولین راه رفتن واقعا سخت بود دلم میخواست بمیرم ولی راه نرم ولی هرچی قدم برمیداری انگار دردا کمتر میشن،قدمای اول خیلی سخته و واقعا یه لحظه از اینکه سزارین شدم پشیمون بودم اما خب رفته رفته دردا کم شد ...