خونه ما خیلییی سرده خیلییی
چون هم طبفه بالاست و کلا اطراف خالیه. هم پکیج نیست و بخاری و اصلا گرم نمیشه. پنجره ها هم دوجداره نیست
حالا اتاق پسرم با اینکه کلا یه پنجره کوچیک داره ولی وحشتناک سرده مثلا تو پذیرایی میخوابیم یه نصف دیوار پنجره سرتاسری داره ولی بازم اینجوری سرد نیست
حالا بخاری دقیقا کنار در اتاق پسرمه ولی اتاق یخه
الان از وقتی خیلی سرد شده ما تو هال میخوابیم و من همه ش ناراحتم که تمام زحماتم واسه جدا کردن اتاق پسرم به فنا رفته
البته که کلا از تابستوم که اومدیم خونه جدید پسرم میگه شبا بحواب پیشم و من پایین تختش میخوابیدم به امید اینکه بالاخره عادت میکنه ولی انقدر سرد شد که مجبور شدیم مدتی تو هال بخوابیم انگار پسرم بدتر شده امشب اومدیم تو اتاقش فکر کردم امروز هوا بهتر بوده شبم اتاقش خوبه حالت علاوه بر اینکه من دارم یخ میزنم اینم بود که تا لحظه خواب میگفت نگام کن و دستمو بگیر
شبتی قبلم تو هال هی میگفت بغلم کم بخوابم😐
الان دارم یخ میزنم و حرص میخورم که حالا جای خوابمونو چیکار کنم و دوباره باید یه پروسه طولانی برا جدایی جای خواب برم

۸ پاسخ

ترخدا بااین افگار خودتونو و بچه رو اذیت نکنید حالا یکم دیرتر جدا بشن چی میشه مگه!!

عزیزم نمیخوام نگرانی تون رو مسخره کنم ولی فکر نمی‌کنید یکم دارید سخت میگیرید؟بچه جاش که عوض شده هوا هم که سرد هست چرا نباید پیش خودتون بخوابه.من هنوز جای خوابش رو جدا نکردم چون اتاق پسر منم دقیقا بسیاااااار سرده هم هنوز از پوشک نگرفتم هم خودم از لحاظ روحی آماده جدایی نیستم گذاشتم بعد از عید از پوشک بگیرم هوا هم گرم بشه بعد جدا میکنم.خیلی سخت نگیرید میگذره لذت ببرید الان بچتون کنارتون.جا جدا میشه آدم از شیشه میگیره از پوشک میگیره هم جیز درست میشه ولی بچه ها زود بزرگ میشن از پیشمون میرن.الان بجای ناراحتی خوشحال پیش بچت بخواب

ولی میتونی پشت پنجره ش از این پلاستیکهای خیلی ضخیم بزنی
دورش رو با چسب پهن محکم کن
خیلی برای سرما تاثیر داره جلوی نورم نمیگیره
مخصوصا اگه چندلایه تا کنی و بعد بزنی

بابا خواهر به خدا یه روانپزشک میگفت اره بهتره زودتر جا جدا بشه پلی شرایط زندگی هر کی فرق داره تا ۷سالم وقت دارن،اول اینکه بچه ت خدایی نکرده ذات الریه بشه بستری میشه بدبخت نیشی یا سینوزیت بشه یا برونشیت،بیماری های خطرناکی که بچه ها در سرما میگیرن همه باعث‌مرگ یا بشدت بچه ضعیف و داغون میشه،من خودم بچه بودنثم ۲سالگی برونشیت شدم تا ۲۰سالگی بزور خوب شدم سر هر بیماری کوچولوی من باید چرک خشکن میخوردم و بدنم الان با یه زایمان کامل داغون شده مدام بدن درد و بی جون شدم دکتر گفت عوارض استفاده زیاد از انتی بیوتیکه،الانم ۲ساله بچه داداشم برونشیت شد الان مدام چرک خشکن میخوره و کلا قد نکشیده زیاد،حالا اینارو گفتم که بدونی سلامت جسمی و روحی بچه،مهم تره تا پیاده کردن تمام ایده هایی که روانشناسا الان میگن،منم اتاقامون شبیه یخچاله تو حال میخوابیم،باز بهترم تابستون انشالله میریم تو اتاق

یه اتاق ما با اینکه پنجره دوجداره ست و رادیاتور داره همینه اینقدر سرده که اصلا منطقی نیست این حجم از سرما!!

سلام ببخشید میشه درخواست بدین ممنون

هوا سرده سرمامیخوره واضطراب داره جاش عوض شده ی مدت بیخیال باش

بخاری برقی بخر واسه اتاق
اگه جا واسه یه بخاری کوچیک نیست..

سوال های مرتبط

مامان اوا مامان اوا ۳ سالگی
میگم شما وقتی بچه هاتو از‌پوشک گرفتید
چطوری پیش رفتید که موفق شدید
تو چ سنی از پوشک گرفتید
چقد طول کشید که جیش و پی پی شو بدون خطا بگه ؟؟
من دخترمو شهریور ماه
زمانی که دوسال شش ماهش بود گرفتیم
اوایل که گرفتمش اصلا دستشویی نمیرفت از دستشویی میترسید
خیلی هم اب میخورد ب خاطر همین شبا جاشو خیس میکرد ولی من ب این قضیه توجه نکردم از پوشک گرفتمش کلا تصمیم گرفتیم دیگ پوشکش نکنم کلا زیاد همکاری نمیکرد اویل جیش میکرد تو خونه
در طول روزم پی پی میکرد
بعد انگار از‌پی پی کردن میترسید وقتی میخواست بکنه همش میگفت وای وای
گذشت گذشت تا ی خورده راه افتاده جیششو گفت ولی شبا تو خواب پی پی میکرد منم شبا بازش میزاشتم ولی دیدم سخته لباسش کثیف میکنه
مجبور شدم پوشکش کنم شبا
بعد صبح که بیدار میشه نمیزاره ببرمش دستشویی پوشکشو باز کنم و...
از دستشویی هم میاد سخت لباس میپوشه
اینم بگم کلن الان پی پی کردنش شده تو خواب یعنی بعد از ظهرم که میخوابه پی پی میکنه و تینکه تو این مدت من اصلا شبا دخترمو بیدار نمیکردم واسه دستشویی رفتن
الان گاهی اوقات جیششم خطا داره یهو شلوارش خبس میشه
مامان کنجد مامان کنجد ۳ سالگی
سلام دوستان عزيز تقريبا دو سه هفته پيش خونه مادرم به خانواده اومده بودن مهموني كه بچم براي اولين بار اونارو ميديد و دخترم كلا ادميه زود با كسي جوش نميخوره و از پدر اون خانواده مخصوصا حس ترس و خجالت داشت هي ميگفت به دخترم عمو بيا پيش من دخترم نميرفت تا اينكه دخترم داشت رد ميشد از كنارش اوند بغلش كرد و مثلا به شوخي قلقلكش داد دخترم سروع كرد به گريه و اصن خوشش نيومد و بعدش بهم گفت مامان ترس داشت و فرداي اون اتفاقم ما يه دوره بازخانما داريم كهركلي بچه هستن و اصن دوست نداشت بره سمتشون و مدام ميگفت مامان تو ام بيا پيش ما تو اتاق با بچه ها بازي كنيم و من هي ميرفتم و بيستر سعي ميكردم تنهاس بذاررم تا با هم سن هاش باسه و دخترم يكسره اون روز چسبيد بهم و دستشو ميكرد دهنش و از فرداش شروع كرد يهويي ناخن جويدن و منم تا امروز از انواع بازياي انگشتي و دست ورزي براش غافل نشدم و همزمتنم لاك تلخ ميزنم تا اين مورد كمتر بشه و بدبختي اينه حالا شال يا حتي مرهاشو از بغل صورتش ميذاره دهنش كتملا معلومه اضطراب داره با اينكه يكسره من باهاشم و وقت ميگذرونن ولي اصن ديگه تو جمعي راحت نيست كلا شخصيتش ابنجوري بود از اول كه بچسبه بهم و سرو شيطون نيست ولي الان خيلي ميترسم از رفتارش و نميدونم ديگه چيكار كنم، يكي ارومم كنه