۶ پاسخ

هیجده روز رفت بندر. مادر رفت شمال خونش من موندم یک بچه هیجذه روزه کولیک داشت بند نافش چرک کرده با یک دختر تا سه ماه تنها بودم خوب بچه آب گل درآوردم تازه آمد گفت سلام بعد اینجا واستا برای من سخنرانی می‌کنه

غلط کرده خودش پدر نیست، تو عالی هستی اینو باور داشته باش ،گوز بده برای حرفاش و بعدش تلافی کن ،نزار مظلوم کشی کنه

ولشون کن مردا همشون فقط ادعان هیچی بارشون نیست ننه های اینا اگه بلد بود بزرگ کنه ما با این انقد جنگ اعصاب نداشتیم

بغضی وقتها فقط باید سکوت کنی یه کلام بگو آره تو خوبی تو دانایی. تو میفهمی من کلا هیچ فقط بکش بیرون نرو رو مخم. والا فقط به خاطر اعصاب خودت

من یک دختر بزرگ دارم کلاس هفتم ماشاالله تو استان توپ میزنع یک سر گردن ازهمه درشت تر البته به خواست خدا همین کارها برای دخترم کردم برای پسرم میکنم بعد مادر داغونش که بلد نبوده تو رو تربیت کنه همه میکشین از تو مدام تو‌سرمن میزنع که تمام زندگیشون مادیات پست سر این و‌اون حرف زدن قصاوت کردن

مردا هیچ درکی از بچه بزرگ کردن ندارن آخرم میگن تو بلد نیستی بچه بزرگ کنی

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۱۳ ماهگی
_ وای چقدر لاغره پس چرا این بچه بزرگ نمیشه؟ (تو مادر خوبی نیستی به بچت نمیرسی که ریزس)
_ وای الهی بچه گرسنس بمیرم برات ( تو مادر خوبی نیستی که گذاشتی بچت گرسنه شده بعد غذا میدی
_ عزیزم این غذا رو دوست داره ببین میخوره خب براش درست کن ( تو مادر خوبی نیستی براش غذا درست نمیکنی؟)
_وای فلانی با اینکه دوقلو داره بچه هاش ماشالا تپلوعن( تو مادرخوبی نیستی فلانی خوبه)
_ دکتر بیخود کرده گفته فلان چیزو نده مگه اون بچه بزرگ کرده، ما بزرگ کردیم بلدیم( تو مادر خوبی نیستی که تجربه نداری و به حرف علم و دکتر گوش میدی ما خوبیم)
_ و.......
ادم بعد از بارداری یه ادم دیگه میشه تحمل ۹ ماه بارداری و سختیاش بعد از اون تحمل درد زایمان و بعدشم سختیای خیلی زیاد بچه؛ شبا راحت نمیخوابی، روزا نمیتونی کارای خونه رو انجام بدی ،خونه ریخت و پاشه ،جاروبرقی باید بکشی ،گردگیری کنی ،تو ظرفشویی پر ظرفه ،یعالمه لباس داری بشوری، حمام میخوای بری لباس اتو بزنی ولی یه کوچولو هست که نمیزاره تو هیچ کاری کنی فقط بزور تونستی یه غذا درست کنی که همونم گاهی نمیرسی
همه اینا دست به دست هم میدن تا تو اعصابت ضعیف بشه تا تو روحیت نازک بشه تا تو با کوچکترین حرفی راحت بشکنی و تو دلت گریه کنی اما هیچکس این قضیه رو درک نمیکنه و خیلی راحت هرحرفی رو میزنه و تو رو میشکنه و تو هم چون روحیت ضعیف شده هر حرفی رو بخودت میگیری و ناراحت میشی دست خودتم نیست از طرفیم میگن تو شیردهی ناراحت نشو استرس نگیر چون از طریق شیر به بچه منتقل میشه
خب ما چیکار کنیم؟؟؟
یکمی مارو درک کنین توروخدا میدونیم شمام از دوست داشتن حرفی رو میزنین ولی دست خودمون نیست زودرنج شدیم میشکنیم شمام مادرید این روزا داشتین چرا یادتون رفته پس؟