۶ پاسخ

هیجده روز رفت بندر. مادر رفت شمال خونش من موندم یک بچه هیجذه روزه کولیک داشت بند نافش چرک کرده با یک دختر تا سه ماه تنها بودم خوب بچه آب گل درآوردم تازه آمد گفت سلام بعد اینجا واستا برای من سخنرانی می‌کنه

غلط کرده خودش پدر نیست، تو عالی هستی اینو باور داشته باش ،گوز بده برای حرفاش و بعدش تلافی کن ،نزار مظلوم کشی کنه

ولشون کن مردا همشون فقط ادعان هیچی بارشون نیست ننه های اینا اگه بلد بود بزرگ کنه ما با این انقد جنگ اعصاب نداشتیم

بغضی وقتها فقط باید سکوت کنی یه کلام بگو آره تو خوبی تو دانایی. تو میفهمی من کلا هیچ فقط بکش بیرون نرو رو مخم. والا فقط به خاطر اعصاب خودت

من یک دختر بزرگ دارم کلاس هفتم ماشاالله تو استان توپ میزنع یک سر گردن ازهمه درشت تر البته به خواست خدا همین کارها برای دخترم کردم برای پسرم میکنم بعد مادر داغونش که بلد نبوده تو رو تربیت کنه همه میکشین از تو مدام تو‌سرمن میزنع که تمام زندگیشون مادیات پست سر این و‌اون حرف زدن قصاوت کردن

مردا هیچ درکی از بچه بزرگ کردن ندارن آخرم میگن تو بلد نیستی بچه بزرگ کنی

سوال های مرتبط

مامان فرشته‌ها مامان فرشته‌ها ۱۲ ماهگی
سلام
شبتون بخیر
خانوما یک موردی برام پیش اومده میخام اینجا مطرح کنم ببینم چیکار کنم
مدرسه دخترم هر روز بجز پنجشنبه ها صبحانه میده، من روزایی که دخترم صبحانه مدرسه را دوس نداره و پنجشنبه ها براش صبحانه گرم میذارم معمولا سیب زمینی سرخ شده، سوسیس خونگی و از این قبیل
دخترم خیلی مظلومه و با دختر دوستم که پر رو هست همکلاسیه
حالا این دختر دوستم همیشه نصف بیشتر صبحانه های دختر منو میگیره ازش (چون تپله مامانش براش کم صبحانه میذاره یا مثلا صبحانه های سالم میذاره و فکر میکنه بچه اش با همون سیر میشه ) ولی بچه اش تو مدرسه با صبحانه دختر من خودشو سیر میکنه یا گاهی از بقیه بچه ها کِش میره
این پنجشنبه واسه دخترم سیب زمینی و سوسیس گذاشتم ولی متأسفانه فقط چند تکه سیب زمینی به خودش رسیده بود، منم چون دیگه از پارسال داره تکرار میکنه یک پیام به دوستم دادم و گفتم بیشتر براش صبحونه بذار چون با دختر من شریک شده تو صبحانه
حالا اونم بهش برخورده و سرسنگین شده با من
من از یک طرف دلم واسه بچه ام خیلی میسوزه که نمیتونه از پس خودش بربیاد چون دختر اون خیلی پیله و پر رو است، از طرفی هم میخام از دل دوستم دربیارم و بهش بفهمونم که دخترش چیکار میکنه
لطفا راه حل بدین