دیشب مهمونی بودیم پسرم نمیخواست بیاد خونه
به زور از بغل میزبان گرفتمش😢
اونجا اصلا نگامم نمیکرد😩

پسر منم تو مهمونی ها تو جمع آشنا و غریبه همش میخنده و شاده تو بغل همه میره
حتی اینقد مظلومه دست ب هیچی نمیزنه همه میگن چقد بچت آرومه خوشبحالت

ولی وقتی خونه ایم کـ و ن منو خون میاره همش باید دنبالش باشم همش جاهای خطرناک میره
همش لج و گریه و جیغ و داد
اصن ی لحظه تو خونه آروم نمیگیره واقعا نمیدونم چرا

خب این ک خیلی خوبه دوساعت رفتی مهمونی لذتش و بردی و خستگیت دراومد اونابغل کردن ی کمم خودت استراحت کردی
حالا اگ بچه بهت میچسبید وهمه اش گربه میکرد خوب بود

😆😆😆😆بی خیال یعنی ناراحت شدی

عزیزم😅 از اول اینطوری بود؟ دختر من مهمونی رو زهر مار میکنه انقدر گریه میکنه . از همه میترسه

منم همیشه این ترس و دارم😞خیلی حس بدی یه😓