۶ پاسخ

من ودخترمم حموم بودیم امامن بچه روببرم حموم اون روزکلابیرون نمیبرمش مخصوصاالانکه هواسرده

مامانم اومد خونه مون بعدازظهرم دراز کشیده بودم دیدم همسایه قدیمی مون زنگ زده میگه دارم میام پیشت....یهو یاد قدیم افتادم که همسایه بودیم و یهو می‌رفتیم پیش هم....بارداره سر بچه پایینه دکتر گفته زود زایمان می‌کنی اونم گفته حالا که باید استراحت کنم و جایی نرم برم خونه مریم بعد دیگه بشینم خونه🤭🤭

ماهم سالاد کاهو درست کردیم بیرون کوچه رفتیم خونه جاری رفتیم دخترم بازی کرد با دختر عموهاش الانم خوابیده

من کارامو کردم خونه تمیز شوهرم رفته پسرمو از مدرسه بیاره تنهام گفتم بر خودم این یه ربع رو ریلکس کنم تنهایی خیلی حال میدم دیدم ظرفای ناهار مونده شستم نشستم ریلکس کنم یادم افتاد باید برم حموم چقد تنهایی تو خونه تمیز حال میده( البته خدا شوهرمو بچه هامو حفظ کنه)

چقد کیف کردم. یکی پیدا شد کارای بعد مهمونی رو ول کن ظرف شستنو ول کنه و بابچش بازی کنه. خیلی بهم انرژی داد حرفات

من امروز صبح با پسری رفتم بازار تا دو

سوال های مرتبط

مامان رادمهر مامان رادمهر ۲ سالگی
سلام دخترا خوبین گفتم بیام امروز از بازی هایی ک با بچه جون کردیم بگم شاید براتون ایده بشه بعداز صبحونه درحد ربع ساعت کتاب خوندیم و پازل حل کردیم بعد پسرم درخواست تاب بازی داد ک قبلا توی تاپیکا گفتم حین تاب بازی چ کارایی میکنم بعدش یکم میوه خوردیم بعد یه ظرف بزرگ آب کف درست کردم و حیوانات و ماشین های کوچولوش و انداختم توش و کلی بازی کرد هم جز بازی های حسی هست هم سرگرم میشه اینکه حیوونا رو از زیر کف پیدا کنه هم کلی هیجان داره بعدشم یه دوش کوچولو گرفتیم الانم تایم ناهارشه بعدم لالا
ناهارشو بین بازی ها براش پختم اما یه چیزی بگم الان بگید کارای خونه رو کی کردی من امروز بجز ناهار هیچ کاری نکردم چون اول ک خونم رفت وامدی نیست ک حساس باشم جارو کنم و مرتب کنم البته کلا خیلی هم کثیف نبود ک بخام جارو کنم و اینکه کلا اولویتم با پسرمه اینکه باهاش وقت بگذرونم اما یه روزم میشه ک شاید اصلا نرسم نیم ساعتم براش وقت بزارم ولی ترجیحم اینه ک اول برای اون وقت بزارم