من ودخترمم حموم بودیم امامن بچه روببرم حموم اون روزکلابیرون نمیبرمش مخصوصاالانکه هواسرده
مامانم اومد خونه مون بعدازظهرم دراز کشیده بودم دیدم همسایه قدیمی مون زنگ زده میگه دارم میام پیشت....یهو یاد قدیم افتادم که همسایه بودیم و یهو میرفتیم پیش هم....بارداره سر بچه پایینه دکتر گفته زود زایمان میکنی اونم گفته حالا که باید استراحت کنم و جایی نرم برم خونه مریم بعد دیگه بشینم خونه🤭🤭
ماهم سالاد کاهو درست کردیم بیرون کوچه رفتیم خونه جاری رفتیم دخترم بازی کرد با دختر عموهاش الانم خوابیده
من کارامو کردم خونه تمیز شوهرم رفته پسرمو از مدرسه بیاره تنهام گفتم بر خودم این یه ربع رو ریلکس کنم تنهایی خیلی حال میدم دیدم ظرفای ناهار مونده شستم نشستم ریلکس کنم یادم افتاد باید برم حموم چقد تنهایی تو خونه تمیز حال میده( البته خدا شوهرمو بچه هامو حفظ کنه)
چقد کیف کردم. یکی پیدا شد کارای بعد مهمونی رو ول کن ظرف شستنو ول کنه و بابچش بازی کنه. خیلی بهم انرژی داد حرفات
من امروز صبح با پسری رفتم بازار تا دو
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.