۲ پاسخ

اره واییی دقیقا من هرکاری میکنم ازالان تکرارمیکنه یهو بچم خودش که اشتباه میکنه دادمیزنه یامیزنه سرش چون من زدم سرخودم یامثلاتیکه کلامای منو یادگرفته همش میگه اه🫢😑

دقیقا همینطوره حتی پسر من تیکه کلامهای منم الگو برداری کرده و دقیقا تو همون موقعتی که من استفاده میکنم اونم همونجایی همون کلمات با همون لحن میگه

سوال های مرتبط

مامان میوه زندگی مامان میوه زندگی ۲ سالگی
حوصله داشتی بخون چون جالبه
.
⭕️ واقعیت های جالب روانشناسی که احتمالا نمی‌دونستی!!!

- این حس که اگه به بقیه پیام بدم یا بهشون زنگ بزنم نکنه مزاحم بشم...
برمیگرده به اون زمانی که توی کودکی با ذوق  و شوق می خواستی برای بزرگ ترها حرف بزنی، اما کسی بهت گوش نمی داد.

- افسردگی بیشتر از اینکه غم باشه
مربوط به خشمه
خشمی که ابراز نشده و از درون به خودت حمله کرده

- آدما بیش از اون چیزهایی که در مورد خودشون میگن، اون چیزی هستن که در موردش نمیگن

- تمایل به اینکه خودت رو از بقیه دور کنی ترجمه واقعیش اینه که دوست داری برای پیدا کردنت حداقل یه نفر تلاش کنه و تورو ببینه. فقط همین!

- وقتی  چیزهای دردآور رو بیان نمی کنی و جلوی گریه رو می‌گیری
باعث میشی به مرور بقیه اعضای بدنت به جای چشمات گریه کنن و درد بکشن

- مشکلات فعلی ما، همون راه‌حل‌هاییه که برای مشکلات قدیمی خود به کار گرفتیم

- موثرترین و مخرب‌ترین سلاح موجود توپ و تانک نیست، بلکه اون احساس گناهیه که والدین به فرزندان‌شون میدن، تا اون حد که یک مادر می‌تونه با یک جمله، فرزندش رو از هزاران کیلومتر دورتر فلج کنه.
مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
دوستان یه سوال می خوام بپرسم ولی اگر کسی بارداره نخونه شاید باعث بشه بترسه.
پسرم معمولا می رفت تو اتاق خودش در رو می بست (برق اتاقشم همیشه روشنه) بعد نق می زد که بیا در رو باز کن زود می رفتم در رو باز می کردم و همه چیز اوکی بود. تازگیا چند روزیه می ره تو اتاق در رو می بنده و صداش درنمیاد اگر برم پشت در صداش کنم آروم شروع می کنه جیغ زدن وحشتناک و کوبیدن خودش به در. چون پشت در هست نمی تونم کامل در رو باز کنم فقط دستگیره رو می کشم پایین و همون اندازه که در خودش باز می شه دیگه دست نمی زنم ولی در محکم دوباره بسته می شه. اصلا نمی بینم خود پسرم این کار رو می کنه یا نه ولی اون همچنان جیغ می زنه و گریه می کنه و می زنه به در. چندین بار این باز و بسته شدن در و جیغای پسرم و کوبیده شدناش به در ادامه پیدا می کنه تا بالاخره آخرش دیگه یه بار که در رو باز می کنم خودش در رو تا آخر باز می کنه‌. درحالی که به شدت گریه می کنه و ترسیده خودش رو میندازه تو بغلم. درحدی که تا یک ربع هق می زنه و از بغلم پایین نمیاد. به نظرتون طبیعیه؟ برای شما تا حالا پیش اومده؟