۸ پاسخ

تاپیک هاتو خوندم اروم باش خواهر هیچی نیست خیالت راحت و سرتوگرم کن که بهش فکر نکنی تا از یادت برن
هزاران نفر از این خال ها دارن خیلیاشم ارثیه..مشکلی نیست انقد خود خوری نکن

ببین با یه پزشک طب اسلامی مشورت کن من دخترم پشت گوشش زخم شده بود بردم دکتر گفت اگزمای پسوریازیس گفت اگر مادر خوش شانسی باشی میره وگرنه کل بدنش پر میشه رفتم تونت عکساش دیدم وای دوروز گریه میکردم دختر بچس.از دکتر طب اسلامی پرسیدم گفت نه این بخاطر حرارت کبد وخشکی بدن چندتا راه کار گفت انجام دادم خداروشکر حل شد

درخواست میدی اکانتم مسدود شد مامان شاهزادم

چند تان و اینکه بیشتر شدن یا همونن
احساس میکنم حساس شدین

چیزی نیست نگران نباش،اینا ی نوع خال هست،من هم دخترداییم هم پسر داییم داشتن الانم خودشون مادر و پدرن و هنوزم لک هست و خدا رو شکر مشکلی ب وجود نیومده

برو دکتر خیال خودت رو راحت کن خوب چرا میری گوگل اونجا همه منفی نوشته نرو بخون

عزیزم استرس به خودت نده خداخودش گفته تااون نخوادحتی برگی ازدرخت نمیافته جانم

شمام مثل من هی میرین نی نی سایت 😃

سوال های مرتبط

مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت ۸۸
نزدیکای ظهر بود که از بیمارستان مرخص شدم....
شاید غیر قابل باور باشه ولی اصلاً سعی می‌کردم صورت بچه رو نگاه نکنم....
خیلی می‌ترسیدم می‌ترسیدم یه وقت مهرش به دلم جوری بیفته که نتونم از خودم دورش کنم....
و باید خودمو کنترل می‌کردم و هرگز به این چیزا فکر نمی‌کردم چون من امید مادر شدنو تو دل یه مادر دیگه زنده کرده بودم....
حتی توی راه خودم بغل نگرفتم بچه رو دادم بغل مادر شوهرم....
تا رسیدیم خونه من رفتم دوش بگیرم....
همونطور که داشتم ل.باسامو در می‌آوردم تا برم ح.موم داشتم با جاریمم صحبت می‌کردم....
زن داداش من دارم میرم دوش بگیرم خودتون بچه رو حمام کنید و هر کاری که دوست دارید انجام بدید لطفاً دیگه در مورد بچه با من صحبت نکنید که این کارو بکنیم یا نکنیم این بچه مال شماست فکر کن خودت بیمارستان رفتی و بچه رو با خودت آوردی.....
زن داداش صورتمو بوسید و رفت....
توی حمام تا تونستم گریه کردم....
من به خاطر حس خوب که به زن داداش داده بودم و هم به خاطر دوری که از بچه‌ام داشتم.....
اما خب من یه دختر دیگه داشتم من یه نور چشم دیگه داشتم.......
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت 81
سریع شروع کرد به بحث کردن که با من....
وا عزیزم این چه رفتاریه تو داری از خودت نشون میدی....
چون هر دو تا بچه دختره داره این کارا رو می‌کنی.....
تا فهمیدی بچه من پسره چرا اینجوری رفتار کردی....
ببین اولاً خدا شاهده که من حتی نمی‌دونستم بچه پسره.....
دوماً اصلاً پسر باشه مگه چیه....
تو به جون انقدر درک و شعور داشته باشی که اینو بفهمی که نباید جلوی کسی که نمی‌تونه مادر بشه این عکسا رو نشون بدی یه درصد به این فکر کن که طرف ناراحت بشه اما تو این درک و شعورو نداری که بفهمی....
چه ربطی داره چون زن داداش بچه‌دار نمی‌شه نباید من تو این خونه ذوق کنم....
من نباید عکس بچه‌مو به بقیه نشون بدم که یهو این خانم ناراحت نشه....
جاریم انقدر حالش بد بود که حتی نای صحبت کردن نداشت.....
نه کسی مشتاق دیدن عکس‌های سونوگرافی تو نیست.....
اینو بهت بدم وقتی تو یه خانواده ۴ تا خانواده دارن با همدیگه زندگی می‌کنند پس خیلی چیزا رو باید نگه داری توی اتاق خواب....
لزوم نداره بقیه خیلی چیزا رو بخوان ببینن.....