۹ پاسخ

وای عزیزم. خداکمکت کنه خواهرهمش استرس بچهاراداری. خداکنه زودبزرگ شن مشکلاتشون کمتربشه. ایشالله همیشه سلامت وشادابی باشن. 💚

نه نگران نباش طبیعیه بچه جایی میره غذاش کم میشه خیلی پیش اومده پسر بزرگم سرما خورده ولی کوچیکه نگرفته ازش

آن شاالله که نگرفته.من دختر بزرگم گرفت بعد همش هم می‌رفت خواهر کوچیکش رو بوس میکرد ولی نگرفت تو هم نگران نباش آن شاالله که نگرفته.

الهی خدا خودش همیشه کمکت کنه عزیزم این بچه ها بخوبی بزرگ بشن و در کمال صحت و سلامت و خوشبختی
واسشون حرز امام جواد بگیر بنداز گردنشون عزیزم

عزیزم خیلی ویروس وحشتناکی هست مواظب بچه هات باش دختر من یک هفته درگیر اب شده اصلا ...
حالا نمیدونم یک ماه نزارمش بره کلاس تا ی کم جون بگیره یا نه بفرستمش بره براش ماسک بزنم

عزیزم خدا نکنه انشااله نمیگیره منم بچهام یکیشون مریض بشه اون یکی رو هم میگیره

ویروس دست و دهان‌بود؟

از هم میگیرن همیشه یا نه؟

بنظرن دیگ اصلازوم‌نکنه هرجی بیشترحساس بشی بدتره..منم بیخال شدم

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا بچه های شما هم به هیچ کاری هنری چیزی علاقه ندارن ؟؟من ماهلین به هیچ کاری نه نقاشی نه بازی کردن با بچه ها و نه اسباب بازی نه عروسک نه هیچی هیجی ها فقط به گوشی علاقه داره این مداد رد به زور دستش میگیره با یچه ها ارتباط نمیگیره تا قبل مریضیش که مهد میرفت می گفتن با هیچ بچه ای دوست نمیشه بدو برد نداره گوشه گیر و منزویه
اللن براش مداد رنگی و کتاب پیش دبستانیشوآوردم که تمریناشو انجام بده اصلا سخت نیست همش نقطه چین و رنگ آمیزیه اصلا دل نمیده ربطی هم به نزیض شدنش اینا نداره قبلشم همین بود خاله ی مهدشون می گفت دل نمیده و با بیحالی و بی حوصلگی نداد دست میگیره واسه تمرینات گفتاردرمانیشم همین جور به سختی باهاش کار می کردم رست آخر به گریه هاش ختم میشد🥴فقط گوشه نشینی و نلوزیون و گوشی رو دوست داره همین 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️مشاوره هم بردمش میگه اعتماددبه نفسش کمه براش جلسات رفتاردرمانی گذاشت دلی به نظر خودم ربطی به اعتماد به نفس نداره شما بچه هاتون چه جوری ان ؟؟؟
مامان زینب وریحانه مامان زینب وریحانه ۴ سالگی
مامانا قبلا راجب سرماخوردگی گفتم که دکتر عمومی خوب نیست واینا.بعضیا گفتن تو دکتر شدی یعنی تو بهتر دکتر میفهمی.نه تجربه گفتم.مثل الان ما یک ماه پیش سرماخوردیم.دخترم تب شدید کرد و منم حالم خیلی بد شد چون پدر شوهرم بیمارستان بود دکترا گفتن زنده نمیمونه اصلا شرایط بد بود و شوهرم عصبی منم از فشار عصبی تب کردم خلاصه رفتیم دکتر عمومی به من کلی چرک خشکن و سروم و آمپول زد گفتم دخترم آلرژی داره اما اعتنا نکرد و آمپول صد التهاب زد.من بعد یک ماه هنوز خوب نشدم چرا همون اول بعد سروم تا۵روز سرحال بودم بعد دوباره عود کرد خانگی درمان کردم اما حالا باز عود کرده.و دخترمم چون داروهای خودش نخورده بود و اون آمپول زده بود بیشتر سینش چرک کرد و بعد یک ماه سرفه های وحشتناک داره گرفتگی بینی داره و خلاصه یک روز هم خوب نبود و بردم دکتر خودش و داره باز دارو میخوره و شد چوب استخون.
پس میریم دکتر آمپول سرم زود خوب میشیم جاش بعدش تند تند مریض میشیمچون اون چرک و ویروس خارج نشده فقط توبدن خابیده