مامانهایی که بچه هاتون زیر سینه میخوابن
وقتی از شیر میخواستید بگیرید
چطوری میخوابوندیدش

سوال منم هست لایکم کنید لطفا

۳ شب اول وحشتناک بود
گریه زاری
سرپا میگردوندمش تا خواب بره
طول شب بیدار میشد اب میدادم رو پا
گاهی هم دوباره پا میشدم سرپا

دقیقا دو هفته بعد خودش خوابید

تختش کنار تخت خودمه میره رو تختش انقدر بازی میکنه وول میخوره یه لیوان آب هم میزارم بالای سرش هر وقت یاد ممه میوفته زود آب میخوره وقتی آب میخوره میفهم ممه میخواد چون میگه من ممه نخولم من آب بعد چند بار اینکار رو تکرار میکنه منم میرم روتختش وقتی خسته شد به قصه عادت دادم قصه شنگول ومنگول فقطم این قصه رو قبول داره میگم یواش یواش می‌خوابه خلاصه ۴۵ دقیقه تا یک ساعت طول میکشه تا بخوابه

من پسرم خیلی گریه میکرد منم می‌گرفتم بغلم سرپا انقد راه می‌بردم می‌خوابید گاها می‌دیدی میزاشتم زمین بلند میشد دوباره راه میبردم

من به پیشنهاد یه نفر شیشه شیر بهش دادم قبل خواب ولی بازم میخواست زیر سینه بخوابه
درنتیجه اول با شیشه شیر میخورد و من براش قصه میگفتم و بعد زیر سینه میخوابید
بعضی وقتا با همون شیشه خوردن خوابش میبرد، کم کم که عادت کرد با شیشه بخوابه ، سوراخ شیشه رو گشاد کردم
تو کل این مدت هم کتاب لالاکن خرگوشی رو میخوندم و تاکید میکردم ببین خرگوشی خودش میخوابه و هر شب بهش پیشنهاد میدادم بدون شیر خوردن مثل خرگوشی بخوابه و دخترم میگفت نه😅
تا اینکه بلخره یه شب قبول کرد مثل خرگوشی بخوابه و به مرور روش خوابیدنش تغییر کرد
کل این پروسه کمتر یک ماه طول کشید و خوبیش این بود که گریه و بدخوابی نداشتیم

من تلخش کردم خودش دید نمیتونه بخوابه ولی کلافه یود و بهانه گیری میکرد و ساعت خوابش به هم ریخت ایتقدر بیدار میموند ک خوابش ببره هتوزم ی روش ثابت پیدا نکردیم بخوابونیمش یه شبایی کنارم دراز میکشه و ماساژش میدم میخوابه یه شبایی تو بغلم اولاش ک اصلا دراز نمیکشیدم چون ناراحت میشد میگفت جی جی بده مینشیتم نازش میکردم یا تلویزیون روشن میکردم میگزرفتم بغلم تا ساعت ۲ ۳ نصفه شب تا خوابش‌ببره بهانه گیری میکنن دیگ پسر من میگفت خانوش نکن دراز نکشیم بازی کنیم و ...خوارکی خوشمزه بگیر قبل خداب تا خواست غر بزنه یکیشو بده سیر باشه زاحت تره

یه هفته اول داغونم کرد الانم فقط رو پا.یه پستونک میزارم دهنش

تا تابش