۶ پاسخ

نمیدونم اولین بار کی گفت دوتا بچه پشت سر هم بیارید باهم بزرگ بشن راحت میشید
باید دیدش زد تو دهنش
خب معلومه الان بچه اولتون عاشق مامانش بوده یهو یه نفر اومده مامانو گرفته
اول فک میکنن موقت اون میره
بعد میبینن خیر همش هست و چسبیده به مامان
تا میتونید بهش محبت کنید
بوسش کنید
بهش بگیر عاشقشید
در نهایت از یه مشاور کمک بگیرید

عین پسر من واقعااا خیلی سخته سعی کن بیشترین توجه رو بچه ۲ سالت باشه

سعی کن بهش مسعولیت بدی مثلا بگو تو بچه رو بخوابن یا شیشه شیر میدی بده بهش بگو تو بده البته با نظارت خودت .یه حس عاطفه بینشون برقرار میشه . یه کتاب بیار بگو براش کتاب بخون یا قصه بگو .
منم این روزارو گذروندم ولی خب نباید دعواش کنی .محبتتو بهش چند برابر کن .با جمله های قشنگ صداش کن بی بهانه بوسش کن بگو دوست دارم.تاثیر داره

خب سن حساسیه بچه تو این سن وابسته ب مادره و میخاد مرکز توجه باشه فقط سعی کن تا بچه کوچیکت نادونه بزرگتره رو بیشتر بغل کنی ببوسی قربون صدقه بری باهاش برقصی بغلش کنی

عزیزم خوب خیلی سن بدی هست من الان جرات ندارم حتی یه عروسک بغل بگیرم بچم میاد ازم میگیره و ناراحت میشه چون میخوام مرکز توجه باشه.

دختر خالم هم بچش دو سالشه بچه دیگش تازه یک ماهه شده. بچه اولش خیلی خوب بود با همه کنار میومد مثلا یه چیزی دستش بود اگ یه بچه دیگ میخواست میداد الان کلا برعکس شده مثلا ما یه شب رفتیم دیدنش تا دخترم گف نی نی اومد جلوش و گف نی نی ن نی نی ن یعنی ب نی نی محل نده باز تا میرفت باهاش بازی کنه یه وسیله برمی‌داشت ازش میگرف کلا یا باید یه جوری بیاد ک بچه هنو یه ساله یا یه سال و نیم بشه یا کم کم سه یا چهار ساله بشه

سوال های مرتبط