پارت۳
دوتا کاراموز واقعا دلسوز بودن ماساژ میدادن دست هامو دستشونو میگرفتم
نه میتونستم چیزی بخورم و خیلی تشنم میشد باقاشق اب میریخت تودهنم
ساعت ۲شد و من از شدت درد هام ناله میکردم و نرده تختو فشار میدادم اومد بهم گفت هیچکارنمیتونی انجام بدی و هیچ‌پوزیشنی برات مناسب نیست چون دهانه رحم بشدت نازک و نرمهو سربچتم خیلی پایینه موقع معاینه ها دستش میخورد به سرش
نذاشت ماما همراه بگیرم گفت برات کارساز نیس همون سجده برو

۱ پاسخ

خبببب بگوووو منتظریممم

مقالات مرتبط

بعد از استفراغ نوزاد چه کنیم؟
چه موقع استفراغ نوزاد خطرناک است؟ بعد از استفراغ شیر بدهیم...
از چه سنی می‌توان به کودک آب داد
آب دادن به نوزاد شیر خشکی-از چه سنی می‌توان به کودک آب داد
پایین بودن جفت
پایین بودن جفت در بارداری و درمان آن
اعتیاد کودکان به گوشی
اعتیاد کودکان به گوشی، پیشگیری و درمان آن

سوال های مرتبط

مامان نلین💕✨ مامان نلین💕✨ ۱ ماهگی
خانوما امروز دکتر معاینه انجام داد خیلی درد داشت ولی گفت چون دهانه رحم باز نیست تحریکی انجام ندادم، تحریکی دردش بیشتره؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آرمان مامان آرمان ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۳
دیگه ماما همراه اومد پیشم امپول فشار هم وصل کردن دردام شدید شده بود ولی صدام در نمیومد آروم گریه میکردم ماما همراه اومد گفت بیا پایین ورزش کنیم اومدم پایین هی بهم ورزش میداد بزور ورزشارو انجام می‌دادم ماما همراه هی با روغن کمرم رو ماساژ میداد ولی دردام خیلی زیاد بود وقتی می‌گرفت دیگه معاینه کرد گفت شدی ۷ سانت گفتم توروخدا بدام امپول بی‌حسی بزنین گفت تا اینجا اومدی دردو کشیدی حیفه دیگه نزن عوارض داره نزدن برام خونریزیمم زیاد بود هی می‌ریخت ساعت شده بود ۷ غروب دیگه اومد دوباره معاینه کرد گفت ۸ سانتی یکم دیگه ورزش کنی باز میشی میریم اتاق زایمان
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آیرا 🥹🩷 مامان آیرا 🥹🩷 ۲ ماهگی
اها بچه ها یه چیزی که یادم رفت بنویسم برای ماساژ شکمی
توی همون اتاق عمل برای من انجام دادن
اونم من بعدا فهمیدم که این همون بوده
بدنم تکون میخورد و میلرزید از متخصص بیهوشی که پرسیدم چرا اینجوری میشم گفت چیزی نیس نگران نباش
بعدا فهمیدم داشتن ماساژ شکمی میدادن
ولی پرستاره میومدن یکم فشار میدادن که ببینن رحم جمع شده یا نه
یا نفخ دارم هنوز یا نه
که قابل تحمل بود اونقد درد نداشت 🫶❤️
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان حنا | هیرا 👣 مامان حنا | هیرا 👣 روزهای ابتدایی تولد
ادامه
ی نیم ساعت از حرف اون که می‌گفت دو نیم هستی گذشته بود
و هی من بیشتر و بیشتر میشدم به ماما همراهم گفتم گفت بری خونه دوش آب گرم بگیری خیلی خوبه برات خودمم خسته شده بودم گفتم ولش کن بزار رضایت بدم برم خالم گفت نه خطرناکه ولش کن نرو
دیگه من کم کم از درد اشکام می‌ریخت😓🙂خالم رفت گفت بهشون گفت حداقل بستری کنید ماما همراهش بیاد اون اینجوری نمیاد گفت بیا دوباره معاینه کنم و گفت شدی ۳ گفت پیشرفتت خیلی خوبه ادامه بده
من گفتم دیگه طاقت ندارم واقعا
خلاصه ی چندقیقع گذشت من توی راهرو بودم و درد کمر زیاد و زیادتر
با ماما هم در ارتباط بودیم می‌گفت برو پله گفتم دیگه نفس ندارم
خلاصه بعد چندقیغع خاله ام ب پرستار گفت بستری بکنید و اینا گفت هنوز زوده براش ولی باشه انجام میدم دیگه از من سوال میپرسید من حس میکردم یکی داره کمرمو میگیره و ول می‌کنه خیلی خیلی خیلی زیادتر فقط خدا می‌دونه حوری که سوال میکرد ما بین سوالا من تکیه میدادم به دیوار کمرمو می‌گرفتم خالم میدونست میدونید همون قسمت فشار میداد ب قول خودش کبود شده بود
ب خالم گفت برو پایین پذیرش کارای بستری انجام بده
من میگفتم نرو توروخدا چون فقط اون همراهم بود و وقتی می‌گرفت کمرم بهش میگفتم محکم که فشار میداد یکم آروم میشد
😓😓😓گفت میرم زود میام
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان 💜𝔸𝕪𝕙𝕒𝕟💜 مامان 💜𝔸𝕪𝕙𝕒𝕟💜 ۲ ماهگی
سلام. مامانا من امروز رفتم پیش دکتر گفتم معاینه لگنی برام انجام بده گفت الان لازم نیست همون موقع که دردت میگیره میری زایشگاه اونجا برات انجام میدن من الان خیلی استرس دارم میگم خدای نکرده اگه لگنم مناسب نباشه چی بنظرتون تا موقع زایمانم صبر کنم همونجا معلوم میشه لگنم خوبه یا نه برا زایمان طبیعی؟؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان یگانه زهرا مامان یگانه زهرا ۱ ماهگی
قسمت دوم
همینجور ازم آب میریخت یه ربع بعد رفتم و یه پنج دقیقه نشستم تو تریاژ و مسیول تریاژ گفت بریم معاینه ات کنم
که واقعا دستش درد داشت🥴
و اونجا گفت پنج سانتی 😑
سریع به پنج سانت رسیده بودم
اومدم بیرون ازم اطلاعات گرفت و من به ماما همراهم پیام دادم که بیاد
خانوم دیده بردل ماما همراه من بودن
بعد گفتن به همراهیت بگو بره کارای پذیرشتو انجام بدن خودت نمیتونی بری
بعد هم گفتن لباساتو عوض کن برو اتاق ۶
رفتم تو اتاق و اومدن بهم سرم وصل کردنو ماما همراهم تا سرم تموم بشه رسید و ضربان قلبو گذاشت بشنوه و بعدش گفت که حرکت سجده برم تا سر بچه بیاد تو لگن
قبلشم دوباره اومد مسئول تریاژ معاینه ام کرد و گفت همون پنج سانتی
ولی دردام بیشترو پنج دقیقه ای شده بود
بعد از بیست دقیقه اومدم از تخت پایین برای ورزش ها و دردها شدید تر و نزدیکتر شده بود و همینحور از من آب و خون میریخت
واقعا ماما همراهم کمک خییلی خوبی بودن برای من
بعد از نیم ساعت دوباره رفتم دراز کشیدم برای استراحت و ضربان قلب و مامای اونجا اومدن معاینه ام کردن که دستشون خیلی سبک بود و گفتن هفت سانتی و سر داره میاد تو لگن دوباره شروع کردم به ورزش
و بعد ماما همراهم گفتن دراز بکش تا بگم دوباره معاینه ات کنن
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آیلینم🩷 مامان آیلینم🩷 روزهای ابتدایی تولد
خانما چیکار کنم دهانه رحمم باز بشه هفته دیگه معاینه دارم دکتر گفت باز نشدی امپول فشار میزنم برات شما چه راه حل هایی دارین
پیاده روی رو نمیتونم چون از شدت کمردردم کج راه میرم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان چش قشنگ مامان چش قشنگ ۲ ماهگی
پارت هفتم
دیگه آقام خرما و ابمیوه بهم میداد خیلی کمک می‌کرد باز ماما یه ورزش دیگه داد می‌بایست رو زمین بشینم تا اون ورزش بتونم انجام بدم موقع انقباض باس شوهرم کمرم محکم فشار میداد اینکارو ادامه داد ورزش کردیم آهنگ گذاشت خواهر شوهرم و کلی شوخی میکردن که من یکم دردام کمتر حس کنم اما من تو حال خودم داشتم میمردم به غلط کردن افتاده بودم اینقد فوش به خودم دادم که نگو این ورزش تموم شد گفت بخواب معاینه کنم ساعت 2و نیم بود بهم گفت چیزی دیگه نمونده تا فول بشی پس جیغ نزن سعی کن نفس بگیری زور بزنی آروم باشی و این حرفا منم نه گریه میکردم نه جیغ میزدم اما دردا بدی بود خیلی بد...اقام بیرون کرد باز یه ورزش بهم داد که رو تخت انجام می‌شد این ورزش انجام می‌دادم دستا خواهر شوهرم کبود شده بود از بس فشار داده بودم طفلی همش داشت بهم امید میداد میگفت تو میتونی زور بده خوراکی دهنم میذاشت آب میزد به صورتم باز ماما گفت بخواب معاینه کنم حالا نه میتونستم راه برم نه بشینم نه وایسم هیچی دیگه...
مامان دلوین 🧸🥹 مامان دلوین 🧸🥹 ۱ ماهگی
پارت دوم زایمان..
ساعت ۱۱ و نیم.. دیگ بریده بودمممم خیلی درد داشتم ب ماما همراهم گفتم..
گفت برو تو تخت زایمان.. معاینه شدم گف مامان دلوین خانومممممم شدیییییی ۹ و نیم سانت..
بعدش دیگ خیلی داشت بهم زور میومد گفتم دیگ نمیتونمممممم واقعاااااا درد داشتم.
بعد دست ماما همراه رو فشاااااااار میدادم و زور میدادم..
دیگ بهم گف سر بچت داره میاد نزدیکه..
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
تجربه من از زایمان سزارین ۳ :
ماساژ رحمی یادم رفت بگم
به هر کی میگفتم میگفتن ماساژ رحمی تو سزارین نیست تو طبیعی انجام میدن
ولی برا منو یبار تو ریکاوری ماساژ داد بالای نافم رو به بخیه هام فشار نیومد ولی یکم درد داشتم چون تو ریکاوری بی حسیم رفته بود
یبارم بعد اینکه تو‌ بخش آوردن اومد ماساژ داد که اینجا دردم اومد دستمو رو دستش گزاشتم که دیگه انجام نده دیگه ول کرد در حد ۵ ، ۶ ثانیه ماساژ میده گفت خیلی خوبه خونریزی نداری
دیگه برام انجام نداد
اون موقع که فشار میداد لخته میومد حس میکردم

الآنم خونریزیم خیلی کمه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آرمان مامان آرمان ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲
فرستاد بلوک زایمان درد خیلیی خفیف پریود داشتم بعد معاینه افتادم به خونریزی پرستار اومد ازمایش ادرار بگیره گفت خونریزی داری نمیتونی بری تا دسشویی باید با سوند موقت برات ازمایش ادرارو بگیریم اومد بهم سوند وصل کنه گفت خودتو شل بگیر وصل کنم من شل گرفتم ولی خیلی دردم گرفت موقع وصل کردن و در اوردنش ساعت شد یک آوند معاینه کرد گفت ۴ سانتی دیگه اونموقع دردام داشت شروع می‌شد هی تند تند می‌گرفت ول می‌کرد گفت پیشرفتت خوب بوده بزار امپول فشار بزنیم زود زایمان کنی زیاد طول نکشه درد بکشی لگنت عالیه اومد سرم وصل کرد بهم رفت به همراهم گفتم زدم گفتم برام ماما همراه بگیرید بفرستید تو
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 𝐒𝐞𝐥𝐢𝐧🧚‍♀️ مامان 𝐒𝐞𝐥𝐢𝐧🧚‍♀️ ۱ ماهگی
خانوما من اومدم معاینه شدم از رحمم خون اومد ماما گفت به احتمال زیاد امشب زایمان کنم چون رحم خیلی آمادست استرس دارم🫠گفت سر بچه حس کردم قشنگ اومده پایین
مشاهده ۲۲ پاسخ دیگر
مامان محمدمهدی مامان محمدمهدی ۱ ماهگی
خانما معاینه داخلی خیلی درد داره ؟ ممکنه موقع معاینه باعث بازشدن دهانه رحم بشه و همون موقع دردبگیره و بچه دنیا بیاد؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان شاهان🩵 مامان شاهان🩵 ۳ ماهگی
#زایمان ـطبیعی

پارت ۲
رسیدم حکیم ماما همراه اونروز شیفتش بود سریع معاینه کرد ۳ سانت بودم بدون درد ،گفت من شیفتم قانونا نمی تونم ماماهمراه باشم می خوای دوستم بیاد گفتم نمی دونم هرجور خودت می دونی به صلاحمه ،گفت باشه خودم هواتو دارم ولی به کسی نگو ماما همراهتم بعدش سریع لباسام رو عوض کردم انژیکت وصل کردم ونمونه خون و ادرار گرفتن واینا گفتم کارم سخته به نظرت امشب میزام یا بچه ام شب یلدایی میشه گفت نگران نباش امشب میزاونیمت 😅خلاصه رفتم تو اتاق زایمان امپول فشار و یه امپول دیگه واسه نرم شدن دهانه رحم زد و این وسط گفت فعلا یکم استراحت کن و بعد که درد ها اومد بیا پایین ورزش کن یه ساعت بعد دردها بیشتر شد یکم ورزش کردم اومد معاینه کرد فک کنم معاینه تحریکی میکرد چون موقع انقباض هام میومد معاینه میکرد و سعی میکرد بازش کنه دهانه رحم رو ومی گفت چرا اینقدر دهانه رحم ات سفته قسمت خیلی سختش برام من این معاینه ها بود تقریبا هر ۱ ساعت یه سانت میشدم و بیشتر به خاطر تون معاینه های اون بود خیلی درد داشت التماس میکردم که نکنه می گفت نمیشه اگه من این کار رو نکنم تا فردا زایمان نمیکنی و چون بیمارستانم خصوصیه اخرم درد زایمان رو میکشی و میری سزارین و کلی هزینه ام میدی تو اتاق زایمان یکم ورزش موقع انقباض ها کردم با روغن ماساژام داد
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان
38 هفته و یک روز بود که دوروز قبلش ترشح داشتم کم بود به ماما گفتم گفت احتملا عفونته ولی برو زایشگاه تست کیسه اب بده رفتم ماما معاینه کرد گفت کیسه اب باز شده شب ساعت 10 بستری شدم ماما اومد بهم ورزش داد دهانه رحمم 3 سانت بود اما درد نداشتم ساعت 1 شب اپیدورال شدم اصلا درد نداشتم فقط حس فشار داشتم از ساعت 5 صبح دگه فشار تحمل نداشتم تا ساعت 9 ونیم که بچه بدنیا اومد از زایمان طبیعی خیلی راضی بودم سوالی داشتین درخدمتم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر