۸ پاسخ

وای اره دقیقا همین امشبم اینجوری بودیم گفتم کاشکی دیگ نبینمت طلاق بگیرم از دستت راحت شم چون خیلی حرصم میده کاراش

اره منم اینجور میشم

همه همینطوریم ،احساس میکنم زیاد حرف میزنن و سئوال میپرسن ،من که اعصاب هیشکی رو جز دخترم ندارم تمام صبوری و تمرکزم واسه دخترمه الان ،میدونید شاید عوارض بارداریه الان خیلی حساسیم البته یه چیز مهم تر اینکه ممکنه موقع بارداری و زایمان خیلی فشار روحی اومده باشه و اون آرامش ممکن رو برامون فراهم نکرده باشن ،مثلا من خودم مادرم یه ماه قبل زایمانم فوت شد و مادر شوهرم بیمارستان بود که واقعا با زبونش اذیتم میکرد و روح و روانمو به هم میریخت و بعد زایمان هم که دیگه بدتر ،از وقتی فرستادمش رفت بهتر شدم کمی اما هورمونام هر از گاهی قاطی پاتی میزنه

من از وقتی بچم دنیااومده اینجوری شدم کلاهمه چیش منوعصبی می‌کنه حرف زدنش،راه رفتنش حتی خابیدنش همش داریم دعوامیکنیم اصلاحالم بهم میخوره نگاش میکنم تادعوامونم میشه میگم کاشکی می‌تونستم طلاق بگیرم ازت حالم بهم میخوره

دقیقا منم هستم
باکوچیک ترین حرف باهاش دعوا میافتم

وای من
همه چیز عصبیم میکنه
به قول شما بخصوص بعضی رفتارای شوهرم

والا ما از وقتی حامی بدنیا اومده منم همینجورم،سر همه چی بحثمون میشه.شوهرم زیادی توضیح میده و منم اعصابشو ندارم اون میگه تو عوض شدی ولی به نظرم اون تو مخ شده

طوری که بحث بالا میگیره شوهرم میگه چیه حرفت اینه طلاق میخوای

حرصمو بیشتر درمیاره بعد میگه از هورموناته


واااای من دلم میخواد اون لحظه فقط گریه کنم

من اکثر موقع ها اینجوریم 😂 بهش میگم چقدرم زشتی تو😑

سوال های مرتبط