امروزمو خیلی بد شروع کردم هر چی دادم آیلین نخورد ک نخورد ایید داد زدم سرش ک فقط گریه میکرد خودمم فقط گریه کردم و خودمو نفرین کردم و کفر گفتم الانم دلم میخاد بترکه....
نگین ناشکری نکن...
دختر من بچه ای بود ک از 3 ماهگیش دیگه شیرو ول کرد 2 روزم شیر نمی‌خورد دنبالش نبود هیچ وقت بهانه شیرد نگرفت هنوزم ک هنوزه وزنش بشدت کمه و زیر نموداره
اینا رو گفتم ک بدونید چی کشیدم اون موقع هر روزم گریه بود وقتی رسید 7 ماه اینا ویگه بیخیال شیر شدم گفتم همی غذا هم بخوره بازم راضیم هر چند هر دکتری میبردم میگفت فقط شیر زیر 1 سال خوبه
حالا ک رسید ب 1 سال دیگه داره غذا رو هم ول میکنه 1 هفته تمامه هر چی درست میکنم لب نمیزنه و میریزم دور نفسم دیگه بند میاد همش ایقد استرس کشیدم ایقد من تلاش میکنم و بی نتیجه میمونه... شوهرمم ک پیشم نیس همش خودم تنهام و این فشارو برام بیشتر میکنه... مطمئنم داره رفته رفته غذا رو هم ول میکنه و من باز باید گریه هام و بدبختی هام شروع بشه....
آرزو داشتم برمیگشتم ب دوران مجردیم هیج وقت ازدواج نمیکردم هیچ وقت....
بچه ها خیلییی دلم پره خیلیییییی

سن
قد
وزن انومالی

۲۳ پاسخ

غصه نخور عزیزم اون چیزی که دوست داره رو بریز جلوش بزا بخوره حتی اگر ضرر داره بهتر از گرسنه بودن
بخدا دخترمنم اونجوری شیر کلا دوست ندارع هزارتاهم دکتر بردم غذا هم یا سوپ یا گوشت مرغ تو سیخ یکم میخورد یا تو روغن خالی سرخ کنم بدم دستش ولی الان باز آرزو دارم برگرد اونجوری بشه چون ۳روزه حتی ابم نخورده ب دکترا امروز صبح ساعت۵التماس کردم م بستریش کنن سرم بزنن ولی گوش ندادن انقد ک مریض همش سرفه های خلطی و تب می‌کنه چشاش باز نمیشه ۴تاهم دکتر بردم همشون یه نوع دارو دادن دیگ دیشب اشک شوهرمو دیدم انقد ک نق میزد دخترم تو راه بیمارستان

دختر شما چند کیلو

منم همین مشکلو داشتم خواهر خیلی سخته دختر منم وزنش کمه دنیا اومدنی سه و هشتصد بود الان که یکسال و یکماهشه هشت وششصد

عزیز دلم غصه نخور منم گهگاهی داد میزنم سر بچه درسته بعدش پشیمون میشم ولی دست خودم نیست ببرش پیش دکتر تغذیه شربت مولتی ویتامین کیندر بگیر بهش بده میگن اشتها آوره براش کاستر بگیر درست کن چیزایی که بچه دوست داره بدش بخوره طعمش خوب باشه کم کم اشتها میاد درکت میکنم چی میگی درست میشه فداات

عزیزم لثه هاشو لمس کن شاید داره دندون جدید در میاره

دختر منم یه موقع هر چی میدادم لب نمیزد خودمو میزدم گریه مسکردم سرش داد میزدم الان خوب میخوره بعضی وقتا که نمیخوره قاشقو از دور میارم صدای اسب اینا در میارم میخوره

این ها دلداری دادن الکیه. پاشو خودتو جمع کن. من بچم یک روز غذا نخورد دنیا رو جر دادم. برداشتم بردم دکتر. گفتم دکتر این نگو بیخیال و فلان. گفت حدست چیه؟ گفتم ریفلاکس. با سوال و جواب تایید کرد حرفمو. داروی ریفلاکس رو سه روزه شروع کردم داره غذا میخوره. پاشو خواهر من پای جفنگیجات گهواره نشین آرومت کنن. بچت ریفلاکس شدید داره و نمیتوووووووووووووونه غذا بخوره. در درجه اول درک کن ریفلاکس زجره چون من خودم کشیدم آدم ریفلاکسی بیزارهههههه از غذا. برای بچم نکسیوم اصل آمریکا قاچاقی گیر اوردم سریع دارم میدم با دمپریدون. پاشو درمانش کن. توی گهواره جواب هیشکیو نمیدم چون رو مخمن افکار قدیمی و پوسیدشون ولی دلم برای بچت ندید سوخت. چون دخترم هست دیگه بدتر سوخت. ببرش دکترررررررررررررررررررررر بچت ریفلااااااکس شدییییید داره. قطره مولتی ام اگه پدیا بست میدی بنداز سطل آشغال چون ریفلاکسو میکنه ده برابر. بهش بی بی جویس بده ملایم تره. به هیییییچ وجه داروهای زینک دار و اشتها آور نده که بدبخت ترش میکنی. زینک سمه برای ریفلاکس. فقط باید داروی آنتی ریفلاکس بدی و معجزشو ببینی

عزیزم ناشکری نکن منم مثل توازغذانخوردنش ناراحت بودم دیگه بیخیال شدم وزنش بشدت کمه هرکس میگه چقدرریزه مهم نیست مهم سلامتیش شکرهزارمرتبهههههه امروز تاپیک اون خانم که دخترش با ویروس فوت کرده خوندم دلم درد گرفت شکرخداکه بچم سالمه

ارو جون دلوینم همینطوره ایقد خودتو اذیت نکن
بجون دلوینم اونم مثل ایلینه
دلوین که از آیلین بزرگ تره هم راه نمیره

منم امروز ایقد اذیت شدم الان با کلی گریه یاد زمان مجردی و مدرسم میکردم
بیخیال بابا خودمونو پیر کردیم

عزیزم غدا رو ولنمیگنه شماها اینو اول بدونید هیچ بچه ای با غ ازخوردن نمرده
بیخودی داری خودتو ادیت میکنی بچه منم ی روز میخوره دو روز نمیخوره قراره مگه من خودمو گرفتاربچه کنم؟

غذا را میکس کن با قطره چکون خودکاری بهش بده فعلا تا یکم معدش قوی شه درکت میکنم همه مادریم تمام دغدغه ذهنمون بچه‌هامون هست این کار را امتحان کن

مامان ایلین شربت استوکر با مشورت دکتر بده هم کلسیم داره که شیر نمیخوره هم زینک که اشتهاشو بیشتر کنه

صبر، تحملت ببر بالا، خودم اینقد غذا درست میکنم تا بالاخره از یکی یه ذره میخوره. شده روزی 5 نمونه غذا درست کردم فقط از یکیش یه کوچولو خورد

مامان ایلین جان کاملا درکت میکنم ،اون روزاتو هم باهات بودم بهت حق میدم ، ولی انقد خودتو عذاب نده ، بزرگ میشن و تو فقط عذاب خودت دادی ، مگه نمیگی نمیخوره ، یک هفته اینجوری عمل کن ،غذا درس کن بذار جلوش ، ی پارچه بزرگ پهن کن ،که اگه ریخت هم اذیت نشی ، برو دور بشین که نیاد بغلت ، یا میخوره یا میپاشه ، هیچ عکس العملی نشون نده ، ببین داره چیکار می‌کنه فقط ، اگر دیدی با غذا کلا ارتباط نگرفت حتما بیار شیراز ببر دکتر تا بلعش رو چک کنه ،شاید واقعا یه مشکلی داره که نمیتونه بخوره

هم حساسی که ایطور سرت میاد
میخان بخورن
میخان نخورن
نمیمیرن که
ینی چه والا ای فکرات آرزو یکم بخیال باش
اینم شد مشکل
من ی وقتا نه ناهار میخوره نه صبحانه عین خیالم نیست
گشتش که شد خودش میخوره
از بس شور زدیم پیر شدیم

من بودم برام مهم نبود میخواس بخوره میخاس نخوره
منم همین الان بچم نیم ساعت جلوم زجه زد و گریه کرد نگاشم نکردم چون هرچی خواستن دادیم پورو شدن، نشستم تو جیغ زدن های اون ناهارمد خوردم هرچند کوفتم شد ولی اهمیت ندادم بهش دیگه اینقد گریه کرد ولی اون چیزی که خواس بهش ندادم الان خوابید

سلام عزیزم درکت میکنم ایلین نزدیک ۲ماه هیچ غذایی نمیخوره فقط دنبال قندو شکلات و غذای پرنمک و چیزای بی خاصیته که نمیگیرم منم یه روز سرش داد کشیدم اخه میگفتن به زوربهش نمیدی دنبالش راه بیفت و فلان کن بهمان کن ولی الان همه میدونن هرکارم کنم نمیخوره دیگه کاری ازم برنمیاد والا دکترم نبردم هرچی برا بقیه چیزا موثربود برا غذام موثره ولش کردم

همه بچه ها نه ولی اکثرا بازیگوشن وبدغذا پسر منم همینه از اولش کم میخورد هم شیر هم غذا الان من بهش سه بار در روز شیر میدم هر بار یا ۹۰،نهایتا ۱۲۰غذا یا کلا نمیخوره یا با بدبختی دوتا قاشق هیچ کار نمیشه کرد جز صبوری و حقیقتا من اصلا آدم صبوری نیستم همش حرص وجوش

اشتها اور هم دادی؟

درکت میکنم عزیزم .بنظرم یمدت کلابیخیال شو.غذادرست کن بگوبیابهت بدم اگه نخوردبگونخورببرش.دوسع ساعت دیگه دوباره بگوولی اصرارنکن ببین چی میشه

احتمالا داره دندون در میاره

الان‌قدو وزن بچت چقدره؟

عزیزم کاملا درکت میکنم حق داری واقعا سخته
ولی یچی بگمت هیچی بالاتر از سلامتی نیست
دختره ریز باشه خوشگلتره مهم سالم بودنه
ی مدت غصه نخور خوب میشه
بزرگتر بشه میخوره

سوال های مرتبط

مامان شــاهان🩵 مامان شــاهان🩵 ۱۶ ماهگی
امشب پسر یکسالم خیلی بی تابی میکرد،نمیدونم چ دردی داش هرچند دقیقه بیدارمیشد گریه میکرد گریه شدیددددد...اینقدری ک بغلم راهش بردم تا آروم شه دیگ خودمم نا نداشتم،آخرین بار داشتم شیرش میدادم دستم زیرسرم خابمون برد هردمون ک بعدچنددقیقه با جیغش باز بیدارشدم دستمم خواب رفته بود...

هرچقد شوهر عنمو ک کنارم بود صدا زذم ک بیا بغلش کن دستم خابیدع اصن محل نداد هی میگف ول کن و باشه ولی بلند نمیشد منم پاشدم همونطور بچمو بغل کردم تو خونه راهش بردم حس کرذم داره از دستم میفته اونم هی جیغای بد میزد و طوری ک انگار میخاس خودشو از بغلم پرت کنه پایین،گذاشتمش رو تشکش شرو کردم ب گریه ک مامانی چیکارکنم خوب بشی و گریه نکن😭کم آوردم دیگ همونطوری ک گریه میکرد رفتم سمت شوهرم زدم ب پاش یکم محکمترازحالت معمولی و زذم ب پیشونیم باگریه ک خاهش میکنم بلندشو کمکم کن اونم باعصبانیت پاشد و گف چی میگی دیوانه روانی آشغال بیشعور احمق چی میگی این بچه رو هم تو دیوانش کردی و این حرفا...بعدم بچمو برداش بردش اونور خونه همونطوری ک اون طفل معصوم از درد جیغ میزد این احمق هم گف چته دیگ توهم هر پنح دقیقه الکی پامیشی اینکارا ازخودت در میاری...


خدایا به هرچی ک برات عزیزه ازش نگذر😔

خاهشا به یه طریقی منوبچمو ازش  جداکن
مامان پارساو آیلین مامان پارساو آیلین ۱۷ ماهگی