۶ پاسخ

من یک شب مهمون داشتم پسرعمو شوهرم بودن خانومش پسرم بغل کرد همش باهاش بازی میکرد داشتم غذا درست میکردم تایم خوابش شد بهونه گیر شد بغل شوهرم واینستاد اومدم بغلش کردم باهام قهرکرد شیر نمی‌خورد خلاصه هی باهاش ور رفتم بوسش کردم بازی کردم لالایی خوندم تا آروم شد شیر خورد خوابید

قهر تو این سن خخخ

مگه میدونه قهر چیه
باهاش حرف بزن،شعر بخون، بازی کن ،به صدات عادت می کنه
من همسرم با پسرم زیاد بازی میکنه همینکه بعدش میره بیرون نگاه اطراف میکنه نمیبینتش گریه میکنه 🤣

وا چ حرفا مرسی خیلی خندیدم🤣🤣

مگ میشه دختر..اون هواسش جای دیگس لابد

نه بابا قهر چیع 😘😘

سوال های مرتبط