تجربه زایمان ۳
مامانمو فرستادم ایستگاه پرستاری شلوار بگیره گفتن تا صب چیزی نمونده شلوار نمی‌خواد بدون شلوار پد گذاشتم دراز کشیدم دیدم نه بازم دارم خیس میشم فهمیدم کیسه ابم نشتی داره پرستارو خبر کردن اومد گفت میرم به دکترت خبر میدم چند ساعت دو ساعت گذاشتم دیدم پرستاره با دستکش اومد سراغم گفت دکترت گفته حتما باید معاینه بشی خطرناکه منم شدیداً از معاینه وحشت داشتم 😫 کارشون داشت انجام میداد خودمو سفت گرفته بودم ناله میکردم گفت نذاشتی درست معاینه کنم دوباره می‌خوام انجام بدم
خیلی درد داشت مخالفت کردم گفتم میشه معاینه نکنی گفت آره میشه بهش برخورد رفت😂😂
تا ساعت شیش خوشحال از دوباره معاینه نشدن دیدم پرستاره بعدی اومد گفت می‌خوام معاینت کنم ولی ژل میزنم که اذیت نشی آخه قبلی ژل نزده بود گفتم نه گفت چه بخوای چه نخوای معاینت میکنم دکترت گفته بعدم نه ماه زحمت کشیدی میخوای هدر بدی ☹️
انگار دست رو نقطه ضعفم گذاشته باشه معاینه دردناک دو انگشتی به هر سختی بود انجام شد گفتم نتیجه گفت دهانه رحمت بستس
اینم بگم من زایمانم سزارین اختیاری بود هیچوقت فکر نمی‌کردم معاینه بشم
ساعت ۸اومدن دنبالم رفتم اتاق عمل هیچ استرسی نداشتم چون تجربه ای نداشتم نمی‌دونستم چه خبره فقط به دیدن فسقلم فکر میکردم🥰🥰😍

۸ پاسخ

عزیزم شما که سزارین بودی نباید اجازه میدادی معاینه ات کنن. بشون‌گفته بودی سزارین هستی؟؟ چون منم سزارین بودم خواستن معاینه کنن اصلا اجازه ندادن‌. هرچی اونا گفتن الا بلا بخوای نخوای باید معاینه بشی من‌ نذاشتم

اوکی

سزارین هم مگه معاینه میخواد؟😫

اونایی که معاینه میکنن ماما هستن پرستار نیستن

عزیزم ورمت بخاطر چی بود یعنی منم ورم دارم خطرناکه؟

بالاخره سزارین اورژانسی شدی یا اختیاری؟

خب بعدش

11

سوال های مرتبط

مامان رادین و آیدین مامان رادین و آیدین ۳ ماهگی
پارت ۲
فاصله دردا خیلی زود شد زیر ۵ دقیقه و نیم ساعت بعد معاینه کرد گفت همون ۲ سانتی و منم ترسیدم که میخواد طولانی بشه تعویض شیفت انجام شد و مامای دیگه اومد و گفت پاشو پاهاتون بکوب زمین وقتی دردا میاد وقتی درد نداری قر کمر بده نیم ساعت اینطوری انجام دادم و حالم بد بود و خدا خدا میکردم ۴ سانت بشم و از قبل گفتم که اپیدورال یا اسپاینال میخوام وقتی دردام فاصله ش شد ۲ دقیقه اومد صدای قلب و گوش داد و معاینه کرد گفت آفرین مامان شدی ۵ سانت گفت سجده بخواب رو تخت و کمر تو بچرخون و گفتم بی حسی گفت ست وسایل و ندارن خیلی حالم بد شد گفت گاز میخوای گفتم آره حتما میخوام و متخصص بیهوشی اومد و از عوارض گاز و طرز استفاده گفت و فشار گرفت و رفت وقتی اولین بار استفاده کردم از گاز دوباره معاینه شدم گفت ۷ سانت شدی یه ربع بعد دیدم داره حس زور زدن دارم گفتم داره بچه میاد گفت الان معاینه کردم گفتم بخدا داره میاد اومد معاینه کرد گفت فول شدی داره میاد چن تا زور زدم گفت پاشو بریم اتاق زایمان تا راه برم برسم بند ناف اومد جلو ۲۰ دقیقه ای زور دادم تا اون بره کنار ۱۰ دقیقه زور دادم تا به دنیا بیاد البته هر چقدر گفتم برش بده نداد تا اینکه خود بچه فشار اومد و اومد بیرون
مامان پناه مامان پناه هفته سی‌ونهم بارداری
سلام خانما تجربه من به عنوان مامان اولی زایمان طبیعی
اینقدری که ترس داشتم و وحشت داشتم از چیزایی که در مورد زایمان طبیعی شنیده بودم از معاینه ها گرفته تا خوده زایمان
چون دیابتی بودم دکتر گفت 37هفته ختم بارداری
رفتم معاینه شدم گفتن یه سانت بازی و دهانه رحمت خیلی نرمه
من از هفته 37روزی نیم ساعت پیاده روی و روزی دو تا شیاف گل مغربی و ورزش های که خیلی تاثیر داشت و رابطه بدون جلوگیری
رفتم معاینه تحریکی انجام دادم چون تجربه نداشتم اینقدر ازش استرس داشتم و حالم بد بود که چقدر وحشتناک ولی واقعا اینجوری نبود با تنفس میشد تحملش کرد و بستگی داره کی معاینه کنه
یه شب بعد از معاینه تحریکی کیسه ابم پاره شد و ساعت دو شب بستری شدم
با آمپول فشار و ورزش ها و وان آب گرم و ماساژ ها ساعت و نه و نیم صبح دخترم دنیا اومد
سه تا بخیه خوردم
ماما همراه داشتم واقعا واقعا خیلی تاثیر داشت و خیلی خوب بود از صفر تا صد کارا خودش برام انجام داد و همش کنارم بود تا دو ساعت بعد دنیا اومدن بچه
به عنوان مامان اولی که تجربه کردم دردش یکم بد بود ولی از لحاظ روحی من اذیت شدم و درد تو کمرش قابل تحمل بود یکم تو زیر شکم میزد تحملش سخت بود یکم ولی راضی ام و می ارزید
اینم تجربه من
مامان لنا ❤️ مامان لنا ❤️ ۳ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۲

تا شدم ۳۷ هفته و ۱ روز نوبت دکتر زنان داشتم رفتم اونم معاینه کرد و گفت هنوز دو سانتی ولی سر بچه توی لگن فیکس شده همین باعث میشه زود دهاته رحمت باز بشه ، اونم معاینه تحریکی برام انجام داد
، فرداش صب از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی و برگشتم ، توی تخت نشسته بودم که حس کردم یه ابی ازم اومد ، سریع رفتم دستشویی دیدم داره همینطور ازم اب میاد ، فهمیدم کیسه ابم پاره شده ، رفتم دوش گرفتم وسایلم رو جمع کردم و با شوهرم رفتیم بیمارستان .
اونجا معاینه کرد و گفت اره کیسه ابت پاره شده ولی دهانه رحمت همون دو سانته ، بستریم کردن و کم کم بهم امپول فشار تزریق کردن ، ساعت ۸ و نیم صبح بستری شدم ، تا ساعت ۱۲ ظهر دکتر اومد باز معاینه کردن و هیچ تغییری نکرده بودم کیسه ابم رو خالی کردن که خیلییی درد داشت داشتم میمردم از دردش واقعا ، ولی دردهای اصلیم که خیلی شدید بود شروع نشده بود
همینطور روی توپ ورزش میکردم و بشین پاشو میرفتم و روی تخت ورزش انجام میدادم
مامان مهدیس و سوگند مامان مهدیس و سوگند ۱ ماهگی
هنوز حرفش تموم نشده بود که سر گیجه ی داغون و سبکی سر بهم دست داد و اصلا توان باز کردن چشمامو نداشتم
گفتم عه چرا اینجوری شدم گفت چیشدی گفتم چشامو نمیتونم باز کنم میچرخه و و گفت نه بلند شو نه غلط بزن و برام اکسیژن اورد وصل کرد و دردام صفر شدن در حال حاضر تا ساعت ۸ که شیفت عوض شد من گیج بودم و اصلا نمیتونستم چشمامو باز کنم و هیچ دردیم نداشتم
ان اس تی بهم وصل بود و مامای شیفت جدید اومد و گفت به به چقدر انثباض گفتم من هیچی درد ندارم گفت بیا معاینت کنم معاینه کرد و گفت عالی شدی ۵ سانتی و دهانه رحم فوق العاده نرم
گفت بلند شو ورزشکن و گفتم نمیتونم گیجم سرم قند بهم زدن و ساعت ۹ بلندم کرد و گفت راه برو و اسکات بزن تا ده
ده میام معاینت میکنم تا اینجا دردام قابل تحمل بود و نفس میکشیدم رد میکردم
ساعت ده اومد معاینه کرد و گفت عالی بودی و گل مغربی دوتا گذاشت و دوباره بلندم کرد رو توپ بپر بپر کن دیگه
نشستم و شروع کردم و گفتم یه چیزی ازم ریخت و نگاه کرد و اب خون بود و گفت چیزی نیست داری باز میشی ورزش کن تا یازده
دیگه دردام پر قدرت داشت میشد و ساعت یازده گفت برو رو تخت معاینت کنم و نگو نامردا میخاستن کیسه ابمو بزنن و یهو انگشتشو تا ته برد و کیسه ابمو زد و گفت هفت سانتی
مامان لیانا👼🏻💗 مامان لیانا👼🏻💗 ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
پارت اول:

تاریخ زایمانم ۱۲ اسفند بود ۹ اسفند دردای نامنظم داشتم ک رفته رفته بیشتر میشد و از اونجایی ک نامتظم بود گفتم‌ چیز مهمی نیس. دردا تا صب ادامه داشت . صب ک رفتم دستشویی لکه قهوه ای دیدم رفتم ان اس تی درد نشون نداد برگشتم خونه .
دردا ادامه داشت و بیشتر میشد و شب ساعت ۱۲ ترشح موکوسی داشتم رفتم ان اس تی بازم درد نشون نداد و گفتن باید معاینه بشی درحالی ک من سزارین بودم .
اجازه معاینه ندادم و گفتن اگه میخوای دکترت بیاد و الان عملت کنه باید معاینت کنیم ببینیم اگه دهانه رحمت باز شده باشه میاد وگرنه دکتر شیفت میاد طبیعی انجام میده زایمانتو .
اجازه معاینه ندادم و برگشتم خونه . صب ساعت ۴ بیدار شدم رفتم دستشویی دیدم خونریزی دارم دوباره رفتم زایشگاه 🥴 ایندفعه اجازه معاینه دادم چون خیلی درد داشتم . نیم سانت باز بودم😑 گفتن باید صبر کنی ساعت ۸ شیفت عوض شه زنگ بزنن دکترت😐
تو اون فاصله ۳ بار ان اس تی دادم
ساعت ۸ شد شیفت عوض شد با هزار جور خواهش و پارتی بازی زنگ زدن دکتر
تمیدونم چرا اینقد مقاومت میکردن زنگ نمیژدن دکتر خودم بیاد در حالی ک نامه داشتم و دکتر پولشو گرفته بود
بعد از زنگ زدن دکتر گفت ک من نمیتونم بیام بدین دکتر شیفت عمل کنه😐
تا ساعت ۹ و نیم کسی درست و حسابی راهنماییمون نمیکرد ک چیکار کنیم
بعدش زنگ زدن دکتر شیفت گفت باید اول مریضای خودمو عمل کنم بعد .
ساعت ۱۰ ک شد رفتم ک آماده شم برای عمل…
مامان نورا سادات🩷 مامان نورا سادات🩷 روزهای ابتدایی تولد