ی عمری خودمو پاره کردم واسه بچه.
ینی الان از دستش دیگ حس گریه دارم دلم میخواد هیشکی نباشه زار بزنم فقط

وضعیت هممون همینه متاسفانه قبلش درست آگاهی نمیدن فقط میگن بچه بیارین زندگیتون شیرین میشه آخه این چ شیرینیه که ی خواب راحت نمیتونیم داشته باشیم ی ثانیه بدون دغدغه نمیتونیم باشیم

برای منم پیش اومده خب طبیعیه ادم استانه تحملش سر میرسه
زندگیمون زیرو رو شده تفریحاتمون به صفر رسیده کل زندگیمون خلاصه شده تو یه وروجکی ک یه نگهبان ۲۴ ساعتی میخواد بالا سرش بنظرت طبیعی نیست ک گاهی کم بیاریم؟
تایمی ک همسرت خونست کارایی ک از پسش برمیاد رو بگو گردن بگیره تا تو یکم انرژی جذب کنی بتونی ادامه بدی و شب اگ بچع اذیت کرد بتونی بالاسرش بیدار بمونی و انرژی داشته باشی

منم دیشب این حس و داشتم نمیزاشت بخوابم

هممون همینیم ولی تحمل باید کنیم و اینکه ما خودمون خواستیم ک بچه دار بشیم و بدنیا بیاریمشون اونا هم تکیه گاهشون ماییم. من خودم عصبی میشم ولی گریه می‌کنه طاقت ندارم بعضی وقتا شده باهاش گریه کردم

من یک ساعت پیش اعصابم دیگه به هم ریخت رفتم تو اتاق خواب روی تخت درم بستم گفتم بچتو بگیر به شوهرم من میخوام بخوابم ولی وقتی صدای گریه بچمو شنیدم دلم طاقت نیاورد😔😔

منم همش با خودم میگم چرا فکر میکردم نازام😂😂

واقعا منم میخوام یه روز کامل گریه کنم بعدشم بخوابم فرداش پر انژی دوباره ادامه بدم