خانوما کیا حس افسردگی دارن؟
من همش میخام گریه کنم حس میکنم بچه به دنیا بیاد دیگه نمیتونم برا خودم زندگی کنم حس میکنم همه چیمو ازم میگیره
نمی‌دونم چرا اینجوری شدم

در ضمن من کارم شده گریه دیگه به رودخانه وصل شده اشکام

خب واقعا همه چیو ازت میگیره صادقانه میگم از چیزی که فکر میکنی سخت تره بچه داری
حاملگی و زایمان هیچی نیست بخدا

این چه فکریه اخه حیف نیست روزای خوبتو داری با این فکر مزخرف میگذرونی ب این فکر کن بچت سالمه تو شکمت

من اصلا طاقت نه شنیدن ندارم دلم میخواد گریه کنم خالی بشم با کوچک ترین چیزی اشک میریزم

من حس مرگ دارم🥺🥲

همش بستگی داره چطور به چالشهای پیش روت نگاه کنی قطعا زندگی مادر دچار دگرگونی زیادی میشه ولی اینم نیست دیگه واسه خودت وقت نداشته باشی من بدون هیچ کمکی بدون اینکه کسی باشه اگه تا دم در بخوام برم کسی باشه بچه مو یه دقیقه واسم نگه داره هم به خونه و زندگیم رسیدم هم به خودم هم به پسرم الانم بی صبرانه منتظر دخترمیم میدونم دغدغه هام بیشتر میشه مسئولیتم چند برابر میشه ولی واسم لذت بخشه پس نگاهتو عوض کن که اذیت نشی چون بخودی خود مادر شدن سختی داره ولی لذت و شیرینیش خیلی بیشتره

منم شوهرم اینجا نیست خیلی دست تنهام شبا همش دلم می خواد گریه کنم همش به خودم میگم چقد بی کسم خانوادم می ان ولی شبامی رن میگن بچه هات بزرگن...از چی می ترسی ولی دوست دارم کسی پیشم باشه هیچکس شوهر نمی شه

بیخیال این حرفا شو عزیزم نی نی بدنیا میاد نیمی از وجود تو میشه اصلا خودت دوسنداری بدون نی نی بری جایی اتفاقا خیلیم حس خوبیه

سلام عزیزم خو داری درست فکر میکنی
چون خودت تصمیم ب مادر شدن داری ی شیر مرد یا ی عسل خانومی از ژن خودت و میاری ب دنیا
یکم اولش سخته مثلا تا خرداد هی بهتر و بهتر میشه

سلام منم بعضی وقتها این فکرارو میکنم مخصوصا بچه اولم بزرگ شده بود و خیلی اذیتم کرده تونوزادی و دست تنها بزرگش کردم چون مامانمم توشهردیگه است واکسنهاش و.....وکولیکی هم بود ...

اهوم‌واقن هم همبنه

منم همینطوریم گلم🤕

همه همین حس رو داریم
زندگی عوض میشه و باید بپذیریم هیچ چیز مثل قبل نمیشه ، شکل جدیدی ب خودش میگیره

منم اینجوریم