خانوما خیلی دلم گرفته خیلی عذاب وجدان دارم به خاطر اینکه داد زدم بچم ترسید ولی با حرفایی که زد خیلیییی حالم بد شد خیلی صبح تا شب خونم نخ دوستی دارم نه جایی میرم بچم خیلی وابستمه کلا از نوزادی کسی نبود یه ساعت هم نگه داره همش با خودم بوده بدون من جایی نمیمونه هیچ جا هم نمیرم هرزگاهی خانواده شوهرم میان و خانواده خودم همش خونه درحال تمیزکاری پخت و پز و بچه داریم شوهرم میاد انگار رستوران یه چی میخوره و میره برا خودش بیرون تفریح شده شماها هم مثل من باشید بنظرتون چیکار کنم خیلی افسرده شدم نه به خودم میرسم نه چیزی خود قبلیمو فراموش کردم یدونه نگه نمیداره حتی حموم برم سه روزه حمومم نرفتم ای خدا چیکار کنم اخه قسم خوردم بزنه بکشه هم به خاطر بچم هیچی نگم چون پسرم خیلی ترسید خدا منو ببخشه😭😭😭😭😭😭

بروچندروز بمون خونه خانواده خودت حال وهوات عوض شه

اشکال نداره خودت سرزنش نکن تو هم حق داری گاهی خسته بشی هممون همینیم ولی با شوهرت حرف بزن بچه رو نگه داره تو هم برا خودت وقت بزاری حداقل بری بیرون خریدی باشگاهی جای

انقد خونه موندم همش درحال تمیزکاریم مریض شدم حس میکنم هر چقد تمیز میکنم بازم همه جا کثیفع میاد خونه میگه تو مریضی روانی دست خودم نیس مریض شدم واقعا از بس خونه موندم

عزیزم حق داری خسته شدی طبیعیه خودتو اذیت نکن توهم ب استراحت احتیاج داری ب همسرت بگو کمکت کنه تو کارا ماهمه کارامونو نصف نصف انجام میدیم مامانمم میاد کمکم بازم بعضی وقتا کم میارم