۶ پاسخ

واسه‌ منم خیلی رو مخه میاد میبینه بچم خوابه به زور بیدارش میکنه یا میکه مای ببی نکن بچت میسوزه یا یکی میاد خونمون بزور به بچه های اونا میده میکه بغل کن رو اعصابم با کاراش

فقط سکوت،چون هیچ کاری نمیشه کرد

من نیز متنفرم ذیگ حوصلشون ندارم

اوف دیگه خسته شدم بخدا از همشون فقط پسرمون پسرمون میزنن بعد هی بچه مو که هیچ شباهتی به خواهر شوهرم نمیده میگه وای چقدر شباهت به عمه اش میده وای اونجاش به عمه اش رفته کاش محو شن از روی زمین 😑🤕

جواب بده دوبار دیگه دخالت نمیکنن

سکوتتتتت خاهرررر واسع من ک دیگه حوصله ای نمونده فقط میگم همین ده روزشه بخیه هامووبیگیرم خودم سری پا شم .....
خدا به همه ی ما صبر ایوب بده🤲🏼🤲🏼🤲🏼🤲🏼🤲🏼🤲🏼🤲🏼

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۴ ماهگی
شوهرم خیلی کم حوصله و جو‌شی هست قبل بچه دار شدن تحملش، می‌کردم دعوا و بحث داشتیم ولی نه در حد الان و شرایط قابل تحمل بود. اما از وقتی بچه دار شدم هروز باهم بحث و درگیری داریم
با اینکه تو غربت بچه داری میکنم و قلبه بچه ام مشکل داره و شرایط روحی خیلی داغونی دارم شوهرم فقط به خودش و خوابش که بهم ریخته فکر میکنه هروز بچه ام که صدا میده غر میزنه و به من بد و بیراه میگه اونقدر حرصم داد که شیرم خشک شد 😭و بچه دو ماهه را از شیر گرفتم. بچه ام مریضی قلبی داره دکتر گفته نباید سرمابخوره ولی به حدی غر میزد که برگ چند روز خونه بابات تا من بخوابم و خسته شدم بچه ام را آوردم شهرستان با اینکه میدونست خونه بابام اینا خیلی ها میرن و میان و هوای شهرستان خیلی سرده و شرایطش خونه بابام خیلی بده ما را فرستاداینجا بابام خیلی سیگار میکشه ولی تو اتاق بچه ام نمی‌کشه سعی میکنه رعایت کنه ولی خوب تو اتاق های دیگه هوا آلوده هست چند روز پیش هم دست روم بلند کرد که گفتم چرا به بچه ام بد و بیراه میگی به نظرتون با همچین شوهری می‌ه ادامه زندگی داد؟ خیلی به این که لچه ام بی بابا بشه فکر میکنم و تحمل این شرایط هم برام سخته شما جای من بودید چیکار می‌کردید؟