میگم کههه
تو این یه ماه که حسین دنیا اومده شوهرم جدا میخابه🤕
منو علی رو تخت میخابیم اون پایین تخت تشک میندازه میخابه
هیچ جوره هم راضی نمیشه بیاد کنار ما
یه سمت تخت چسبیده به دیوار
قبلا که باردار بودم شوهرم سر تخت میخابید من وسط علی هم اونور که چسبیده به دیوار
الان جای منو شوهرم فقط عوض شده که حسین گریه کرد من راحت تر باشم
یه شب وسط خابید و دیگه از اونموقع کلا رو زمین میخابه
بهش عم میگم بیا پیش ماا میگه میترسم قل بخورم علی و له کنم🤕😑💔
میگم تخت و جم کنیم سه تایی رو زمین بخابیم میگه نه
کلا هیچ جوره راه نمیاد
چ کنمم
میترسم جدا خابیدنه رو رابطه بینمون تاثیر بزارهه اخلاق و رفتار و این چیزا

همه با هم توی هال پذیرایی بخوابید

شما خیلی قبل تر ازین ها باید جای پسر اولتون رو جدا می‌کردید
جای بچه رو تخت کنار مادر و پدر نیست
حتی نفس کشیدن های پدر و مادر هم رو ناخودآگاه بچه اثر می‌ذاره

از وقای دخترم دنیا اومد در واقع از ۶ماهگیش جدا خوابیدیم

من پسرم شب نمی‌خوابه
آقای همسر اتاق شب میخوابه مائم کل شب بیداریم صبح اون می‌ره مغازه ما میریم می‌خوابیم
شیفتی کردیم انگار 😂😂😂

علی و بزار زمین.یا با مامانت یواشکی تخت و جمع کن اومد گفت چرا جمع کردی بگو نمی‌خوام از تو جدا بخوابم
یا تو پذیرایی بخواب.
منم جدا نمیزارم بخوابه هنوزم باید تو بغلش بخوابم

همسر منم بعد بچه دوم‌جاشو جداکرد🤦🏻‍♀️

خب پسر بزرگترت پایین بخابونمش البته من نمیدونم چن ماهشه

چقدر سخت میگیری بذاد اون بنده خدا راحت بخوابه فرداش باید بره سرکار

منم بچم بدنیا اومده جدا میخابم

عزیزم بهونه نده دستش علی اقا رو بخوابون پایین حسین اقا هم که تو گهواره یا تختشه

من از روزی که پسرم به دنیا اومد یعنی ۱۹ ماهه جدا میخوابیم
شوهرم پایین تخت میخوابه من و پسرم روی تخت
میگه میترسم بچه رو له کنم
چون توی خواب تکون میخوره حواسش نیست

من دخترمو تو اتاقش می‌زارم حسینم پایین تختمون تو گهواره شع شمام اینجوری کنید بهتره به رابطه تونم لطمه وارد نمیشه

عزیزم من از وقتی بچم بدنیا اومده جدا میخوابیم😐

جای پسر بزرگتو ببر اتاقش اون الان مستقل میتونه بخوابه هیراد الان از ۶ ماهگی توی اتاقشه هیچ مشکلی هم براش پیش نیومده