از ساعت ۷ که یه بند داره جیغ میزنه همه داروهاشو دادم شیرش دادم شکمش سیره قنداق کردم هرکاری بگین کردم ولی هنوز که هنوز آروم نشده و فقد جیغ میزنه 😭😭😭😭😭😭😭تا حالا همچین سابقه ای نداشت گاهی فقد نق نق میکرد

باماشین یه دوری بزنید اروم میشه

قنداقش کن بذار رو پاهات تابش بده .پسر من فقط اینجوری اروم‌میشه 🥲

داروشو عوض کن کولیکز خوبه بعد بزارش داخل گهواره ننو یا همون نندی باشه صدای سشوار بزار پستونک بزار دهنش شیشه شیر ضد کولیک بگیر واسش احتمالا نفخ داره پاهاشو تکون بده ببر تو شکمش قنداقشو باز کن با پاهاش بازی کن تا باد شکمش خارج بشه

دستمال گرم کن بزار روی دلش اروم میگیره

شکمش دردنمیکنه؟؟پی پی کرده؟؟شایدچون نمیتونه پی پیکنه گریه میکنه
دخترمن وقتی نمیتونس پی پی کنه زورمیزدبعدگریه میکردشکمشوانقدماساژمیدادم تابالاخره پی پی میکرد
ماساژش بده هم آرومش میکنه هم خوابش میبره اگ آروم نشدروپات بذارتکون بده بذاربخوابه هلاک شدبچه

وقتی توپتو بذاری تکون بدی بچه فکرمیکنه توماشینه و آروم میشه
اما اگه عادت کنه به این حرکت اسیر میشی

کولیک و رفلاکس همینه متاسفانه خیلی تو خورد و خوراک خودت باید دقت کنی تا ۳ ماه همینه

بذارید تو پتو آروم آروم تکون بده من بچه مو اینجوری تا اینجا رسوندم

از صدای سفید استفاده کن مثل سشوار،جاروبرقی
بزارین تو ی پتو با کسی دو طرف پتو رو بگیرین دستتون تابش بدین

گریمیچر بده

نزار چیغ بزنه نافش میزنه بیرون

صددرصدنفغ داره که باعث بدجوردل پیچه بگیرهالان یه چندشبیه از۶ ۷ شروع میکنه به گریه تاخوده ۱۲،بعدآروم میشه

شاید دل درد داره🥹

بدنش روماساژ بده.. شاید جاییش درد میکنه

نوک قاشق شکر و نوک قاشق نمک بریز تو ته استکان آب ولرم حل بشه یه قاشق غذا خوری ازش بهش بده مث سرم عمل میکنه

براش اسفند دود کن
چهار قل و آیه الکرسی و سوره عصر بخون به یه قاشق شیرت و بدوش فوت کن بهش، بده بخوره آروم میشه انشالله
دارو ها بدتر بچه رو بیقرار میکنه مضطرب میشن اثری ندارن
صبح ها از خواب بلند میشی به نیت سلامتیش براش آیه الکرسی بخون

ای وای اون فقط بچه یک ماهس
حتما چشم خورده سپند دود کن و ان یکاد بخون یکم عرق نعنا بده با قطره چکون
دارو چیه بچه یکماهه چه به دارو بخدا

شاید دلش درد میکنه اندازه دوقاشق چای خوری آب‌جوش نبات بده بهش

یخورده آرد داغ کن بریز تو یه کیسه پارچه ای بزار رو شکمش مث کمپرس یا همون کمپرس آب داغ بزار رو دلش

لباساشو بگرد توی پوشکش نگاه کن یه اشنای بود میگفت بچم تا صبح هلاک شده بود گریه ونمیدونستیم چشه صبح اومدم پوشکشو عوض کنم تا یه عقرب کوچولو توی پوشکشه واز سرشب ای بچه زبون بسته رو نیش زده تا صبح

اسفند براش دود کن
بغلش کن راه ببر

با ماشین ببرید بگردونید

منم بچم بعد سه ساعت گریه تازه خوابش برد

چه میشه کرد بغلش کت راه برو شاید اروم شد میگدره