۹ پاسخ

وای پسر من میشینه دستاش تو غذا حسابی میکشه بعد کل لباسش کثیف میکنه در نهایت هم ظرف غذا خالی میکنه سهم من از غذا خوردنش فقط کثیفبه

چون زمین می نشونی تمیز خوردن رو خوب یاد نگرفته. دختر من از اول رو صندلی نشست درست و تمیز خوردن و یاد گرفت. نمیگم کثیف کاری نمیکنه ها که همچین چیزی محاله اما خب چون خودش هم حساسه سعی میکنه تمیز بخوره که حداقل رو خودش و دست و پاهاش نریزه

باید عادتش میدادی ازاول عزیزم من پسرم از۷ ماهگی غذا گذاشتم جلوش با پیشبند و ی پارچه روی پاش خودش میخوره دیگ عادت کرده هروقت میگم غذا بخوریم سریع میره زیراندازشومیاره میشینیه میخوره کثیف کاری هم داره ولی خب خودمم باید حواسم باشع

آره بچه ها ما هم همینن اینقدری ک میریزن نمیخورن ک بیشتر دوس دارن کثیف بازی کنن فدا سرشون مریص نشن فقط کثیف بودن خونه و اینا همش رفع میشه ی روزی دلتنگ این کاراشون میشیم

اره دختر منم خیلی کثیف کاری میکنه موقع غذا خوردن ام اشکال نداره مهم اینه ک غذا بخوره بزرگ شدن یاد میگیرن تمیز بخورن

طبیعیه عزیزم هنوز بلد نیست تمیز غذا بخوره دیگه کم کم یاد میگیره

اره فرشای من ی قسمتش رب
ی قسمت زرچوبه
ی قسمت ماست
ی قسمت اب انار
دیه بیخیال شدم انقد خودمو میزنم روانی شدم
ولی خب ادم نمیشه گ

بله عزیزم

همشون همینن، من که چند روزه مجبورم گوشی بدم دستش تا بتونم غذا بدم وگرنه نمیخوره

سوال های مرتبط

مامان دوران و تو دلی🤰🏻➕👶🏻 مامان دوران و تو دلی🤰🏻➕👶🏻 ۱ سالگی
تجربه روز دوم از شیر گرفتن تا الان :
دیشب خیلی شب سختی بود😔پسرم طبق عادتش ساعت۴:۳۰ بیدار ش برای شیر من نزدیکش نشدم تا شیر نخواد خیلی گریه کرد شوهرم تا ساعت۵:۳۰ سرگرمش کرد تا بالاخره خوابید دوباره طبق عادت ساعت۸ بیدار شد و شروع کرد گریه کردن شوهرم سیبزمینی سرخ کرد یکم سرگرم شد خورد و بعد بریدمش بیرون تا نزدیکای ظهر تابش دادیم براش هندونه هم خریدیم اومدیم خونه موقع خوابش بود چون عادت به خوابیدن با میومدی داشت باز کلی گریه کرد منم پا به پاش گریه کردم😭خیلی سخته
با هندونه سرگرمش کردیم یادش رفت شروع کرد خندیدن بعد شوهرم بردش حموم بعد من سوپی که درست کرده بودم رو دادم خورد و بعد ناهار با باباش رفتن خوابیدن

واقعا دم شوهرم گرم خیلی داره همکاری میکنه دوشبه نخوابیده و مدام نگهش میداره نمیذاره من نزدیک شم که پسرمون من رو نبینه بهونه می‌می کنه ،امروزم نرفت سرکار و مرخصی گرفت موند و کلی کمک حالم شد
اگه امروز نبود اصلا نمیتونستم تنهایی از پسش بربیام🥺
مامان اهورا مامان اهورا ۱ سالگی
مامانا
به قران من دیگه دارم از دست پسرم روانی میشم،تو رو خدا بیاین یه کم راهنماییم کنین،شاید من دارم راهو اشتباه میرم

از صبح که بیدار میشه بهونه میگیره و گریه می‌کنه تا ظهر که یه ساعتی بخوابه،دوباره بیدار شد شروع میشه تا شب ساعت ده و یازده
از همه چی بهونه میگیره،یه جوری گریه میکنه که هر کی ببینه فکر میکنه یه جاییش درد میکنه،غذا که طبق معمول نمیخوره،همه چی با گریه و الم شنگه میخواد،یه چیزیو ازش بگیریم خودشو با گریه هلاک میکنه،هیچ کاری نمیزاره انجام بدم،سفره که برای غذا پهن میشه به غیر از غذای خودش کل غذای ما رو هم خراب میکنه،بشقابامون برعکس میکنه،کاسه ماست و میریزه،اب میریزه،وقتیم میخوایم ازش بگیریم قیامت میکنه،به هیچ روشی هم نمیشه حواسشو پرت کنیم
هر اسباب بازی بهش میدم نمیخواد،خودمونم که باهاش بازی میکنیم چند دقیقه بعد همونم نمیخواد،،وقتایی که باباش خونه هست دیگه بدتر میشه..شاید بگین ببرمش بیرون،اما تقریبا هر روز بیرون میبرمش،شده ده دقیقه ببرم تو کوچه میبرم که حوصلش سر نره..شب تا صب ده بار بیدار میشه
وای اگه بخوام بنویسم باید ده تا صفحه بنویسم..خسته ام خیلی خسته ام...