سوال های مرتبط

مامان ریحانه جانم مامان ریحانه جانم ۱۲ ماهگی
روزگار انقد عجیب و غیر قابل پیش بینیه، که یه لحظه مات و مبهوت به این قلقلی کوچولو نگاه کردم، چقدر همه چیز روی دور تند افتاده؟!
نگاش کن توروخدا،شوهرم پرسید ریحانه قدش چند بود وقتی بدنیا اومد؟ گفتم 43 سانت چطور مگه گفت هیچی همینجوری.. ولی من داشتم به اون 43 فکر میکردم، به اینکه الان اندازه ی سرشانه تا وسط فاق شلوارش 43 سانت شده!! انگار حافظه ک نمیتونه به یاد بیاره که چقدر کوچولووو بود. از عروسک خرسی ای که 19 سال براش نگهداشتم تا وقتی بچه دار شدم بدم به‌ش، کوچیک تر بود. دلم پر میکشه برای شبایی که شیر مادر می‌خورد و آروم می‌خوابید. برای نوزادی هاش ضعف میرم..چقدر خام و بی تجربه بودم که میگفتم خداکنه زودتر بزرگ بشه تا کمتر اذیت بشم... آرزوی بدی کردم، کاش زمان کند بگذره... اونقدری که یه دل سیر بتونم از دیدن این روزهات لذت ببرم پاره ی تنِ خستم❤️دیگه حتی یادم نمیاد زندگیمون قبل از تو اصلا چه شکلی بوده.. تو، بهترین و قشنگترین نعمتی بودی که خدا بهمون داد، خدا با رحمتش، تورو برامون حفظ کنه صورتی ترین عشق دنیا🥺♥️
خدا همه ی کوچولو هارو برای مامان و بابا ها حفظ کنه إن شاءالله و همه اونایی که آرزوی بچه دار شدن دارن، امیدوارم شماهم به زودی یادتون بره زندگیتون قبل از بچه چه شکلی بوده، امیدوارم دغدغه تون بشه پوشک بچه. ❤️