۳ پاسخ

چه خوب که راحت و مستقل به خواب میره ارغوان خیلی ام کا خسته باشه بازم کمک منو میخواد تا بخوابه چرت عصر هم که نزنه معمولا ۸ شب میخوابه تا ۸_۹ صبح البته شیر شب زیاد میخوره شکمش سیره که انقدر میخوابه اگر عصر چرت بزنه ساعت ۱۰ میخوابه تا ۹_۱۰ صبح

عزیزم از شیر گرفتیش؟

پسر منم تقریبا ۹ونیم می‌خوابه تا ۶ونیم هفت

سوال های مرتبط

مامان آلاء مامان آلاء ۲ سالگی
مامانا من دخترم رو پام می‌خوابید چون خودم راحتر بودم از اول بهش عادت دادم رو پا بخوابه ولی خب مشکل اینجا بود که اگه جایی بودیم یا حتی خونه اگه خیلی زیادم خوابش میومد نمیتونست بخوابه تا من بزارمش رو پام حالا جالب اینجاست که دیشب وقتی داشتم رو پام تکونش میدادم دیدم نمی‌خوابه یهو گفت بغل منم گفتم خب حتما هنوز خوابش نگرفته بغلش کردم یهو گفت پتو بالش براش گذاشتم رفت دراز کشید عروسکشو بغل کرد منم بیخیالش شدم کلا داشتم با تلفن حرف میزدم یهو دیدم بلند بلند میگه آلا خوابید آلا خوابید منم می‌خندیدم دو ثانیه نشد نگاش کردم دیدم خوابه😳😳😳😳الان امشبم همین حالت تکرار شد آوردمش تو اتاق چراغارو خاموش کردم یه بیست دقیقه همون تو حالت دراز کشید بازی کرد در حالی که داشت از خنده قهقه میزد یهو خوابید😳بنظرتون همینطوری پیش بره یاد میگیره وقتی خوابش میاد خودش بخوابه؟یا برش دارم بزارم رو پام من نمی‌دونم چرا انقد رو پا راحتم از طرفیم میگم خودش بخوابه یاد بگیره راحت شم
مامان محمد حسین❤️ مامان محمد حسین❤️ ۲ سالگی
سلام خانم گلا صبحتون بخیر
ادامه از شیر گرفتن پسرم 👇🏻
دیشب محمد حسین ساعت یک و نیم خوابید ، بعد دیگه تا ساعت چهار و بیست که اونم من بیدار شدم دیدم داره میره روی سرامیک ها کم کم ، داشت تو خواب غلت میزد و جاش خوب نبود یکم نق میزد منم سریع رفتم و جاشو عوض کردم و گذاشتمش روی تشک بعد دیدم مای بیبی پر شده گفتم عوضش کنم اذیت نشه تا صبح ، دیگه عوضش کردم و حین عوض کردم بچه خواب خواب بود ، مای بیبیشو از من گرفته بود با صدای آروم گفت اشغالی🥹یعنی ببرم بندازم اشغالی بعد بهش گفتم چشم مامان بعد سرعت گذاشتمش روی پاهام گیج خواب بود بچم بعد چند تا تکون مای بیبی از دستش افتاد و خوابید
بعد ساعت هشت باز گشنه شده بود نمی‌دونم یا تشنه بود داشت تو خواب نق میزد سریع شیر پاستوریزه ریختم توی شیشه چون دراز کشیده بود گفتم تو شیشه بدم بهش ( دوستان اصلا به پسرم شیر خشک ندادم فقط شیر خودمو خورده ) بعد همون‌طور که چشماش بسته بود شیزشو خورد و منم سریع کنارش دراز کشیدم و اونم دید کنارش خوابیدم ، چشماشو بست و ساعت هشت و ربع بود که خوابید 😊
امیدوارم این تجربه براتون مفید باشه مامان های عزیزم ❤️