۲۴ پاسخ

دخترم سه بود ک باردار شدم خودم نمیخواستم ولی دلمم نمیومد ک بندازمش شوهرم خیلی خوشحال بود و الان دخترم ۱۵ ماهشه و پسرم داره میره سه ماه
و واقعا خدارو شکر میکنم ک متو لایقشون دیده

من همیشه میگم وضع مالیمون اوکی اوکی باشه ۳تا دیگه بچه میارم
دوستدارم دورم شلوغ باشه😁😍

نمیدونم راستش بهش فک نکردم 😅
بچه اولمون رو خودمون میخواستیم خداروشکر هم حامله شدم سالم ب دنیا اومدد

منم دوتا بچه هامو ناخواسته باردار شدم ولی نگهشون داشتم
خدا اونروز و نیاره که دیگه باردار بشم
واقعا تواناییشو ندارم
خدا بچه هامو واسم نگه داره دیگه بچه نمیخوام

خیلی دلم می خواد خدا یه بچه دیگه بهم بده اونم با فاصله سنی کم اما تواناییشو ندارم از لحاظ جسمی داغونم همین الان نمیتونم برای پسرم مادر خوبی باشم دیشب بیدار شد نمیخوابید سرش داد زدم که بخواب😔 ولی خب سقط نمیکنم گناه داره

حتی فکرشم ترسناکه

من سکتع میکنم

منم دخترم یک سال چهار ماهشه و دوباره باردارم دوماه دیگه به دنیا میاد از همین الان دارم سکته میکنم 🤧🥴😂🥹

منم اگه باردار شم خیلی ناراحت میشم واقعا چون خیلی پسرم اذیتم کرد و واقعا دیگ درتوانم نمیبینم بچه داری رو ولی اصلا ب سقطش حتی فکر هم نمیکنم ...

هرچیزی که خدا بده قشنگه این بارداریمم خدا خواسته ولی از خدامیخوام اجازه بده که تمام محبتم رو فعلا برای همین یکی خرج کنم بعدش اگه خدا لایق دونست یکی دیگه بده

اگر دوباره الان باردار بشم قطعا نگهش میدارم با وجود اینکه اصلا دلم تا چند سال بچه نمیخواد ولی دلم نمیاد نگهش ندارم. فقط مجبورم تحمل کنم دیگه😞

من ناراحت میشم
سر مهدا هم ناراحت و شکه بودم با اینکه حدود چهار سال از عروسیم می‌گذشت و حتی زمزمه افتاده بود تو فامیل که من نازام😂 ولی من سفت و سخت پیشگیری میکردم تو فکر بچه دار شدن بودم ولی میخواستم ترم دانشگاهم تموم بشه و چون گواهينامه گرفته بودم میخواستم ماشین بردارم و یکم رانندگی کنم که وارد بشم و حین حاملگی اگه لازم بود خودم ماشین بردارم اما همون روزی که گواهینامم اومد جواب آزمایشم هم اومد😂😑همیشه میخواستم قبل بارداری تمام مراقب ها و چکاپ های لازم رو انجام بدم هم خودم هم همسرم و خیلی کارا کنم😂اما متاسفانه کاملا بی برنامه رفت تو پاچم و شوهرم خودش میدونست دست گل به آب داده ولی گردن نمی‌گرفت😐خلاصه من ناراحت شدم حسابی گریه ام بند نمیومد میخواستم شوهرمو بکشم 😂تا اینکه ویار هام شروع شد و دیگه ضعیف تر از اونی بودم که بتونم ناراحتی کنم و غصه بخورم اولین باری که صدای قلبشو شنیدم هم خیلی دلم آروم شد😍ولی چون آمادگی نداشتم ناراحت بودم الانم اصلا نمیتونم به بچه دوم فکر کنم ولی هیچوقت هم نمیتونم به سقط و گرفتن جون یه موجود بیگناه فکر کنم اگه بچه دار هم بشم از خودم و شوهرم ناراحت میشم که چرا پیشگیری نکردم ولی هیچوقت به سقط فکر نمی‌کنم

من عاشق بچه ام دلم میخاد ناخاسته باردار بشم😂

من نگه میدارم با جون و دل

من یه ۴ ساله دارم یه ۴ ماهه با اینکه دوس ندارم دیگه بچه بیارم ولی سقط نمیکنم و دوس ندارم یه موجود زنده رو از بین ببرم.اگه هم بشه قطعا خدا خواسته و تو سرنوشت من بوده

دقیقا شرایطت مث من بوده همه میگفتن بنداز ولی نگهش داشتم

بعدی هم اگ بیارم ناخواسته باشه اشکال نداره ولی ب قصد اصلا نمیخام😬

من باشم‌نگه نمیدارم .

عزیزم چقد‌ بعدش عروسی گرفتین؟؟ واکنش خانواده خودت و شوهرت چی بود؟

بعد از بارداریت عروسی گرفتین؟

منکه فکر کنم همون لحظه سکته کنم دیگه 🫠

آره خب منم به نگه نداشتنش فک نمیکنم
ولی خب خوشحالم نمیشم ، حداقل اولاش یکم شوکه میشم

با اینکه خیلی سخته اما خوشحال میشم
خدا لایق دونسته که بهمون فرشته کوچولو داده

منم اگه ناخواسته باردار بشم نه میندازمش نه ناراحت اتفاقا من نظردارم تا کوچیکه دخترم یکی دیگه بیارم که با هم بزرگ بشن اما شوهرم میگه تا 7سالش نشه نه

من ی دخترچهارساله دارم.ی چهارماهه.باردارشم سکته میکنم🤣

سوال های مرتبط