۱۰ پاسخ

من اونقدر خسته بودم و‌درد کشیده بودم ک چشام بزور نی نی مو‌دید بعد سریع بردن تو شیشه چون نارس بود —من در حال برگشت از مسافرت دردام شروع شد براهمین خستگی و دردهمه چی باهم هیچی نفهمیدم

منم یادم نمیاد 🫠

منم بغلم ندادن نشونم دادن اونم یه گوشه چشمشو دیدم فقط ، من که سر زایمان حس بدی داشتم سزارین بودم نفسم اینا تنگ شد حسشو دوس نداشتم

من اصلا بغلم ندادن🥲اصلا ندیدمش ،فوری اعزامش کردن یه بیمارستان دیگه

بعدم عذاب وجدان نداره که همش درد داشتی استرس داشتی خودتو ناراحت نکن.ازاین لحظه ها لذت ببر عزیزم

من بچه دومم به خاطر کم خونی شدید وسط عمل سزاربن از هوش رفتم
فقط تا جایی رو به خاطر دارم که دکتر سر بچه بیرون آورده بود ، بعد از هوش رفتم و تو اتاق ریکاوری به هوش اومدم

من خیلی بهم دارو دادن
هرچی فک میکنم ی سری چیزا واسم‌مبهمه

فکر کنم تنها باشی چون من همه چی یادم میره ولی اون اصلا یادم نمیره انگار همین دیروز بود 😂😂

من دقیق موبه کو همه چیو یادمه.هفته ای یه بار توذهنم مرور میکنم اخه زایمان زودرس داشتم روزای سختی بود

فیلمشو نداری مگه؟؟من یادمم بره فیلمش هست.😂

سوال های مرتبط