۱۲ پاسخ

من یه مدت پسرم خیلی داداششو میزد منم حساس شده بودم‌دعوا میکردم اونم بدتر میکرد ،کم‌کم گذاشتم تو بغلش براش کادو می‌خریدم میگفتم داداش برات خریده میرفت تو اتاق میگفتم حواست به داداش باشه تا برم دستشویی ،واقعا هم جواب داد دیگهههه نزدش الان کوچیکه ۹ماهشه باهم میرن تو اتاق بازی میکنن منم دورا دور حواسم هست،خیلی سخته دوتا پشت هم از پا دراومدم انقد دنبالشونم

من پسرم اینجوری بود گذاشتمش مهد بهتر شده میاد خونه خسته میشه میخوابه انرژی نداره بازیگوشی کنه بعد بیدار میشه نقاشی میکشه وتو اتاقش بازی میکنه

بفرستش مهد عزیزم، ۵ ساعت هم نباشه کلی برات غنیمت میشه هم به بچه میرسی هم به کارای خونت هم اون بچه کلی آموزش میبینه تو مهد و با همسناش بازی میکنه انرژیش تخلیه میشه

من پسرم دوسال ده ماهشه دخترم ده ماهشه
واقعا ک خیلی سخته منم خیلی خسته ام از لجبازی هاش

برای هنو شروع نشد میدونم بدتر از شما میشه قضیه م چون پسرم خیلی حسوده

دقیقا پسر منم خیلی لجباز شده گاز میگیره میزنه خراب کاری می‌کنه منم کلافه شدم علاوه بر اینا جدیدا دستشوییم دیگه نمیگه جیش می‌کنه بخودش

فاصله بچه های من ۱۶ماهه بزرگه کوچیکه رو میزنه دست تنهام شوهرم یه هفته سرکاره دوروز خونه،اون دوروزم خونه باشه انگاری نیستش ولی بازم بچه ها رو میبره بیرون حتی شده دم در

دمت گرم خدایی من همین یدونه اس خیلی سخته

بچه ی بزرگت چند وقتشه مامان مانی

من🙋
ی پسر سه ماهه ی پسر دوسال ونیمه...دقیقا همه ی این چالشایی ک گفتی رو دارم

من پسرم بزرگم ۲۲ ماه بود دومی به دنیا اومد والله اذیت نشدم الانم خداروشکر هم بازین سومی رو باردارم خیلی حواسش بهش بود اون موقع که تازه دنیا اومده بود دست تنها بودم میرفتم توالت داد میزد مامان نی نیت گریه میکنه هیچوقت نزدش براش کادو میگرفتم که داداش گرفته از خودم بیشتر حواسش بهشه الانم یه ساله جدا میخوابن دوتایی پیش هم پسر کوچیکه میگم پیشم بخواب میگه پیش داداشیم البته شاید واسه اینه هم جنسن اینجورن

منم شرایطم مثل شماست ولی خب همسرم خیلی کمک میده و مدیریتشون میکنه
پسر اولم ۲ سال و هشت ماهشه تقریبا پسر دومم شش ماهشه ولی همینو بگم که اگر همسرم یا مامانم نباشه من حتی به نهار درست کردن هم نمیرسم

سوال های مرتبط