۱۹ پاسخ

من قصه میگم اگه حوصله داشته باشم دوسه تا سوره کوچیک میخونیم ومیخوابن

عادت داره هرشب کتاب میخونم براش
حتی وقتاییکه مسافرت هستیم.
گاهی اوقات دست همو میگیریم تا بخوابه.
یا یکم تعریف روزمره میکنیم و...

اول بازی میکنیم سایه بازی یا ماشین بازی بعدکتاب داستان میخونم معمولا یا قصه میگم بعدش یکم درمورد اتفاقای روز حرف میزنیم و میخوابیم
خیلی سخت میخوابه اصلا دوست نداره بخوابه تاجایی که بتونه لفتش میده

شبها متفاوته، بعضی شبها با تلویزیون،اهنگ، بعضی شبا قصه، بعضی شبا خاطرات، خیالبافی، حرفا و سوالیای الکی

اگه من حرف بزنم میگه مامان اه حرف نزن بزار بخابم بعد خودش سوالای پیچیده میپرسه که من تو جوابش میمونم 🥴

برای چه سنی دارین سوال میپرسین
تمام این سوالهاییکه پرسیدید رو ما انجام میدیم
اما خب بعضی شبها من کتابشو میخونم و بعضی شبها هم دوست داره باباش براش کتاب بخونه وبغلش کنه تا بخوابه و داستانهای رادیو نردبان گوش کنه عضی شبها هم خودش کتاب میگیره دستش و ورق میزنه و میخوابه

هیچی انقدر سوالای الکی میپرسه چطوری بریم توی ماه نردبون بریم نمیشه با هواپیما بریم شاید بشه بعد ماه دور تو آسمون پمپ بنزین هست؟؟؟روانی شدم

خودشون میخوابن

رو پام میزارم تکون میدم تا بخوابه

قصه میخونم میگم دیگه از جاتون بلند نشید

هیچی اینقدر طول روز شیطونی میکنه که دیگه بیهوش میشه از خستگی

بدون قصه نمیخابه.حتما باید قصه بگم و نوازشش کنم.مگراینکه خیلی خسته باشه و خوابش بیاد

من قصه میگم دوس داره

هرشب قصه تعریف میکنم بدون داستان نمیخوابه

لالایی میخونم

من کتاب شعر و قصه و گاهی مهارت های زندگی میخونم...پیشش میمونم تا بخوابه و بعد میرم ب کارام میرسم

قصه میگم میخوابن

اره قصه میگم
نوازشش میکنم تا بخوابه

قصه بگم خوابش نمی‌بره

سوال های مرتبط