۹ پاسخ

دختر منم همین بود اسم از شیر گرفتن که میومد تن و بدنم میلرزید شبه اول با راه بردن خوابید از شبه دوم خودش اومد بغل سرشو میزاشت رو شونم منم صدتا قصه و شعر خوندم خوابید .الان میاد اسم قصهارو میگه مثلا قصه ماه قصه داداش .آخرش دوتا شعر میخونم و میخوابه .نگران نباش نشد نداره

من دخترم یکسال و نیمه بود به خاطر بارداری مجدد از شیر گرفتمش البته چون شیر خشک میخورد هر وقت می‌گفت شیر شیشه شیرخشک دستش میدادم یک‌ماهه طول کشید گرفتم ولی خوشبختانه هیچ کدوممون متوجه نشدیم

از شیر بگیرش راحت میشی

ما از چاله دراومدیم افتادیم تو چاه با شیر میخابید از وقتی گرفتم از شیر رو تاب میخابه از ترسمون جرات نمیکنیم شبا جایی بمونیم

اوایل خیلی اذیت میشن و کلافه میشن خودتو بزن بدخوابی بالاخره میخوابه

دختر منم همینطوره
ببین میگن تدریجی باید بگیری چهار روز یه نوبت را حذف می کنی بعد چهار روز بعدیش یه نوبت دیگه تا ....

پسر منم همینه دو روز پیش خواستم بگیرم نشد خیلی گریه کرد منم بهش سینه دادم

اگه فصل هوای گرم بشه تو کالسکه شکمش سیر میکنم شوهرم بغلش میکنه می‌خوابه البته باید اتاقم تاریک باشه وساکت

امروز تازه شروع کردم به قطع شیر.دقیقا پسر منم زیر سینه فقط خوابش میبره

سوال های مرتبط