سلام
من بچه بزرگم‌ چند روز دیگه ۴ ساله میشه و بچه کوچکترم ۲۴ روزشه
امشب بعد زایمانم‌ برای اولین بار قراره سه تایی شب بمونیم خونه شوهرم شیفته گرچه بودنش زیاد تاثیری نداشت ولی دعاکنید به خوبی امشب صبح بشه از الان دارم بهش فکر میکنم خدا کنه از پسش بربیام

به همه اونایی که بچه دوم رو با خواست خودشون میارن حسودیم میشع واقعا
ینی فکر اینکه یه بچه دیگه بیارمو همه اون سختی هایی که سر بچه اولم کشیدم تکرار شه..عصبیم میکنه
حاضر نیستم هیچوقت بچه دوم بیارم
چون واقعا با همه صبوریم با همه بچه دوست بودنم.. داغون شدم.. گاهی وقتا فکر میکنم داره کارم به تیمارستان میکشه..
واقعا تحسین میکنم شمارو عزیزم

نگران نباش عزیزم منم بودم تو این شرایط .

عزیزم ترس نداره من دوتا دخترم تنهایی بزرگ کردم
دختر دومی ام ۱۸۰۰ بود حتی

سخت نگیر دختر تو قوی هستی حتما از پسش بر میای زیاد فک نکن بهش یه شام ساده سر هم کن بشین با بچه ها بازی کن و عشق کن کاری نداره که

خدا خودش کمکت میکنه عزیزم نگران نباش خودم تجربه کردم که میگم سر دومی دعا میکردم که گریه نکنه دخترم که پسرمم بلند شه مکافات بشه برای منم ۴ سال فرقشون بود خداروشکر انقدر آروم بود که اصلا نفهمیدم چجوری بزرگ شد

بچه 24روزه که اکثرا میخوره و میخوابه با بچه بزرگت حسابی بازی کن وقت بگذرون تا خسته بشه روز هم نخوابون اخروقت هم حمومش کن سبک بشه و راحت بخوابه بچه کوچیکت هم میتونی حموم کنی من تجربشو دارم فاصله بچه هام سه ساله
ایشالله که روز خوبی داشته باشی

خدا قوت🙌🏻
منم بودم تو این شرایط😅
میگذره عزیزم
نگران نباش
نشدنی نیس

خب بذار یکی بیاد خونت کمکت اگه نمیتونی