سلام بر اساس تاپیک قبلم پسرم ساعت یک بیدار شد واس شیر ی کم اولش نق زد و سرجاش جابجا شد ولی بعدش افتاد رو گریه ی نیم ساعت گریه کرد هرکاری میکردم آروم نمیشد بغلم هم نمیومد طاقت آوردم شیر بهش ندادم البته چون فردا جمعه هست و شوهرم خونه بود خیالم راحت تر بود کلی گریه کرد تا باباش اومد بغلش کرد بردش سالن رفتم چندتا ژله دادم دستش اومد بغل خودم تو یخچال سس خرسی دیدی گفت بهم بده دادم دستش آوردمش تو اتاق ی خورده بازی کردیم ب سس اشاره کرد که یخ هست منم پتو دادم روش گفتم خرسی یخ کرده میخواد بخوابه کلی بازی کردم آروم شد و کم کم خوابش گرفت خودش رفت رو تشک دراز کشید الان خوابه ژله ها هم تو دستش حس میکنم هنوز خوابش سنگین نشده راستی با شوهرم قهرم با هم حرف نمی‌زنیم چون پریشب باهام دعوا کرد کلی بی احترامی بهم کرد
چقدر خوب بود اگه شوهرا خیلی از جاها با ی کمک کوچیک ی بار رو از رو دوش ما برمیداشتن الان پسرم هرکاری میکردم بغلم نمیومد که ببرم سرگرمش کنم ولی باباش اومد بغلش کرد بعد اومد بغل خودم آروم گرفت کاش همیشه همینجور بدون غر زدن ی ذره کمک میداد دعا کنید دیگه پسرم راحت بخوابه تا صبح

۳ پاسخ

انشالله راحت بگذره درکل پروسه سختیه مخصوصا دو روز اول ، دعوا هم تو همه ی خونه ها هست نگران نباش بفکر خودت باش که سینه هات میخواد سنگ بشن حواست باشه بدوشی شیرتو

نگران نباش خوشگلم هم اشتی میکنید دعوا نمک زندگیه ما خانوما بخاطر کوچولوهاموم باید گذشت کنیم انشالله راحت بگذره این دوره

انشالله براتون آسون بگذره عزیزم

سوال های مرتبط

مامان رادین مامان رادین ۱ سالگی
رادین چند شبه خیلی بدخواب شده. دیشب هم ساعت 2 بیدار شد گریه‌هههه مامان بغل مامان پاشو تاب تاب پاشو بریم سالن چراغ روشن. اگه پاشم بغلش کنم به حرفش گوش کنم چراغ روشن کنم دیگه ول کن نیست میگه تلویزیون روشن کن کارتون بذار نمیدونم فلان بازی رو کنیم . نه که خوابش نیادا چشماش پر خوابه. فقط بهانه گیری میکنه. نمیدونم تو این سن اینا طبیعیه یا بخاطر دوری از باباش اینقدر بهانه گیری میکنه . ولی خب یه شب که باباش هم پیشمون بود بازم همینجور گریه زاری میکرد.
بنظرتون وقتی اینقدر گریه میکنه به حرفش گوش کنم چراغ روشن کنم که آروم بشه یا اینکه با همون چراغ خاموش آرومش کنم؟
دیشب چراغ خواب روشن کردم اولش نمیومد بغلم دستمو میزد کنار میگفت وایسا بغلم کن. مامانم اومد گرفتش تو بغل همینجووووور یه ریز گریه میکرد. خودم گرفتمش تو بغل براش شعر خوندم آروم آروم خوابش برد گذاشتم سرجاش باز بیدار شد گریههههه. باز گرفتم بغل یواش یواش خوابش برد. ولی خیلی گریه کرد طولانی. گناه داره اینقدر گریه میکنه هق هق میکنه
مامان آلاء مامان آلاء ۲ سالگی
مامانا من دخترم رو پام می‌خوابید چون خودم راحتر بودم از اول بهش عادت دادم رو پا بخوابه ولی خب مشکل اینجا بود که اگه جایی بودیم یا حتی خونه اگه خیلی زیادم خوابش میومد نمیتونست بخوابه تا من بزارمش رو پام حالا جالب اینجاست که دیشب وقتی داشتم رو پام تکونش میدادم دیدم نمی‌خوابه یهو گفت بغل منم گفتم خب حتما هنوز خوابش نگرفته بغلش کردم یهو گفت پتو بالش براش گذاشتم رفت دراز کشید عروسکشو بغل کرد منم بیخیالش شدم کلا داشتم با تلفن حرف میزدم یهو دیدم بلند بلند میگه آلا خوابید آلا خوابید منم می‌خندیدم دو ثانیه نشد نگاش کردم دیدم خوابه😳😳😳😳الان امشبم همین حالت تکرار شد آوردمش تو اتاق چراغارو خاموش کردم یه بیست دقیقه همون تو حالت دراز کشید بازی کرد در حالی که داشت از خنده قهقه میزد یهو خوابید😳بنظرتون همینطوری پیش بره یاد میگیره وقتی خوابش میاد خودش بخوابه؟یا برش دارم بزارم رو پام من نمی‌دونم چرا انقد رو پا راحتم از طرفیم میگم خودش بخوابه یاد بگیره راحت شم