۱۶ پاسخ

نگران نباش.توکل بر خدا و تمرین بده بهش تا پاهاش محکم بشه بتونه وزنشو تحمل کنه_تا دو سالگی جا نگرانی نداره.فقط تمین کن باهاش.بزودی بیاد وقتی تایپیک بزنی وای راه می ره همه جا ایمنی زدم و بساط ندارم!😊😂

بحث راه رفتن نیست مامان جان بحث اینه که این بچه نمیتونه رو پا وایسه و پسرفت داشته چون میگه قبلا رفته چند قدم الان نه این خوب نیست چرا نمیبری دکتر، حداقل یه متخصص اطفال ببر

راه رفتن شاید تا ۱۸ ماهگی جا داشته باشه ولی روی پا وایسادن و بلند شدن تا ی‌سالگی باید اوکی باشه، عزیزم ببرش دکتر حتما

بهش شیر میدی؟ دندوناش خوب در میان؟ شاید کمبود کلسیم داره استخوناش محکم نشده
شیر خودت و بهش میدی یا شیر خشک؟

خواهر گلم چون میگی اول میتونسته وایسه تو مریضه اینجوری شده
ببر دکتر ازش نوار مغز بگیرن خیالت راحت شده دور از جون تشنج پنهان تو مریضی نگرده باشه
من خودمم شرایطم مث شماس ولی کمی متفاوت تر
پسر منم حرف نمیزنه تازه داره شروع می‌کنه کلمه بگه
دکتر براش نوار مغز نوشته

انشالله عزیزم راه میوفته ناراحت نباش چند وقت پیش یکی از مادرا تو گهواره اومد خبر راه افتادنه بچشو داد بچشم فک کنم ۲سال و ۳ ماهش بود

میره قلبم

خواهری ویتامین دی پسرت میدی

عزیزم زوده توتایفهماکسی رومیشناسم سرسه سال راه رفت توتمرینت روبکن

ویتامین دی بهش بده
پا میشه سرپا؟ از جایی بگیره

کفش جغجغه ای براش بگیر دوتایی دستاشو بگیرید و تشویقش کنید راه بره

ببر ازمایش خون بده ک‌هرچیش کمه مشخص بشه بعدم ببر کار درمانی بهت میگه چکار کنی گ بدنش قوی بشه

قطره ویتامین دیشو مرتب بهش بده و باهاش تمرین کن
از جایی میگیره بلند شه

دکتر بردیش؟بعضی بچها دیر راه میوفتن.بچهای منم دیر راه افتادن.اینکه مشکل خاصی نیست.دکترشون گفت هیچ ایرادی نداره همه جیشون خوبه.الان نزدیک سه سالشونه هنوز چندتا کلمه میگن.وقتی تحت نظر دکترن و دکتر با تشخیصش میگه اشکالی نداره و مشکل خاصی نیست منم به اعتماد ب علم دکتر نمیشبمم غصه بخورم.حرفای خاله زنکی هیچ مامانی ام گوش نمیدم،پس شمام برای چیزی ک حل شدنی غصه چی و میخوری دور از جون بچت مرض نا علاجی که نداره.ی کم دیرتز راه میوفته همین

واع دختر خیلی زوده خب دختر دایی من دوسالش بود حتی نمیتونست بشینه بعضی بچه ها تنبلن

سلام عزیزم فدای دلت بشم خیلی ناراحت شدم برات پسرت چندسالشه گلم

سوال های مرتبط

مامان کیان مامان کیان ۳ سالگی
مامانا خیلی خسته ام پسرم بشدت لجباز هست خدا نکنه من یا باباش باهاش با عصبانیت حرف بزنیم یا اینکه دستمون بهش بخوره تا یک ساعت گریه میکنه که چرا اینجوری گفتی یا چرا اینجوری چشماتو واسه من در اوردی وقتی هم به گریه بیفته هیچ جوره نمیتونیم ارومش کنیم بخاطر همین تا الان هر کاری کرده حرف بدی هم که زده بی توجهی کردم امشب دیگه رو ماشینش وایستاده بود هر چی گفتم بشین میفتی گوش نکرد یهو افتاد فقط یک ساعت گریه میکرد چرا من افتادم یک جوری رو مخم بود که اعصابم را خورد کرد زدم در کونش حالا از اون گریه خلاص شد یک ساعت دوباره گریه را شروع کرد چرا منو زدی دیگه واقعا بریدم نمیدونم چکار کنم صبح هر لحظه که من بیدار بشم این بنده خدا با من بیدار مییشه و گریه میکنه تو چرا بیدار شدی بخدا چند صبح که دیگه از ترس این واسه نماز صبح بیدار نمیشم من اگه تا دو ظهر بخوابم این هم میخوابه ولی فقط اخساس کنه که من نیستم کنارش بشدت گریه میکنه تو چرا بیدار شدی اگه دم دمهای ظعر بیدار شیم چیزی نمیگه خسته ام نمیدونم چکار کنم