از اول بارداری جایی نمی‌رم فقط با شوهرم میرم بیرون اونم خیلی کم همیشه توی خودمم نگرانم یبار میگم برم سزارین یه بار میگم طبیعی واقعا نمی‌دونم چکار کنم نتونستم یه روز بدون فکر و خیال بگذرونم می‌دونم تا آخرش همینم و همیشه توی خودمم

ببین سزارین شدنت و طبیعی شدنت دست خداست و بگو هرچی صلاحته
بخاطر وسواس فکری هم با مشاور صحبت کنی خوب میشی به خواهرم گفتم واس خودش مشاور گرفت اونم ت گوشی خوب خوبع الان

عزیزم سزارین ک دیگ نمیکنن فقط طبیعی میکنن

به نظرم کلاس های بارداری شرکت کن یکم اروم میشی

عزیزم همر در گذر هست من پسر اولمو باردار بودم خانوادم ازم دور بودن هیچکسو نداشتم خانواده شوهرمم نبودنشون بهتراز بودنشون بود حالت تهوع داشتم اون تموم شد سوزش معده رفلاکس معده ماه اخر باز تنگی نفس اینقدر سخت میگذشت میگفتم خدایا فقط چشمامو ببندم ببینم تموم شده بچه دنیااومده شرایط هیچکس مثل من نبود واقعا سخت بود گذشت الان پسرم ۳سال نیمشه دومی هم توراهه چون پسرم هست اصلااحساس تنهایی نمیکنم روزا زودتر میگذره بارداری هم بااینک اوایل خیلی تهوع داشتم ۴ماهش گذشته میاد میگذره به روزهای خوب فکزکن خودتو باافکارمنفی اذیت نکن

عزیزم به نظر من طبیعی بهتره،البته اگر ورزشهای مخصوصش رو انجام بدی و اگر میتونی ماما خصوصی بگیر ،هم زود زایمان میکنی هم بدنت زود ریکاوری میشه راحت تر میتونی از بچت مراقبت کنی ،بازم هر طور خودت صلاح میدونی

برای زایمانت که بسپار به اون بالایی عزیزم.
برای اینکه جایی ام بری حتما ی جایی برو که حالت خوب بشه نه اینکه مثل من بعد چن وقت رفتم مهمونی حالمون بدترشد برگشتیم

من که سزارین میشم خیالمم خیلی راحته واقعا استرسس بده

منم از اول بارداری جایی نرفتم ماه ۵ بارداریمم ک استراحت بودم امروز مادرشوهره زنگ زد گفت ناهار بیاین اینجا شوهرم گفت باشه خلاصه رفتیم ولی کاش نمیرفتم😑
دوتا جاریامم بودن جلوی من مخفی مخفی صحبت میکردن و رمزی و با اشاره
به شوهرم پیام دادم که بریم خونه خودمون هرجور شده گفت براچی گفتم اذیتم اونم قبول کرد دیدم تو راه میگه داداشم بهم میگه الکی میگفتین زنت استراحته که کسی خونتون نیاد🥲شوهرمم گفته تازه از استراحتی در اومده اگه خیلی ته گلوت گیر کرده برای دعوتی میخوای رستوران رزرو کنم بیاین ولی خونه نه چون زنم سنگینه اذیت میشه
منم قضیه جاریامو بهش نگفتم ولی خیلی دلخورانه از خانه مادرشوهره برگشتیم....

بسپار به خدا ببین چی واست میخواد
فکر و خیال الکی نکن از تنهاییتون لذت ببر
کارایی که دوست داری بکن که بعد از دنیا اومدن بچه با چالش های زیادی روبرو میشی
خلاصه با انرژی کامل برو به استقبال بچه خودتو قبل از زایمان از نظر روحی خوب شارژ کن

واااا فکر و خیال نداره بسپار به خدا اگر طبیعی هم نتونی میبرنت سزارین.بعدشم مادر فقط بفکر بچشه اصلا اون موقع فکری جزاین نداری.الان موندی خونه بیکاری فکر و خیال الکی میکنی.دور از جونت نمیخوان بکشنت که

خب اینکه خوب نیست اینجوری خودت وبچه اذیت میشین هرچی خدابخوادهمون میش

منم بین طبیعی و سزارین موندم

خیلی زوده برا فکرو خیال کلی دیگه راه داری برای رفتن الان استفاده کن از روزات