۱۶ پاسخ

سلام عزیزم تشخیص این موضوع درسته با خودته.اما باور دارم هرکی برا ما بد بخواد خدا هرگز بد نمی خواد حیفه قدردان و شکرگزار هدیه ی خداوند نباشی. سختي هاش ، تنهایی هاش همه و همه به یک مادر رشد و قدرت میده. سعی کن از سر ترس تصمیم نگیره . خدا میگه لاتخف و لا تحزن: نه به ترس نه غمگین باش.

دنیای ادما چقدر با هم فرق داره ماهایی که با هزار دوا و درمون و سختی باردار شدیم با جون و دل حاضریم دوقلو باردار بشیم .وقتی بتای اولیه بالا بود چقدر و من و همسرم ذوق کردیم صاحب دوقلوشدیم وقتی فهمیدیم یدونست حالمون گرفته شد الانم دست به سیاه و سفید نمیزنم که مبادا خدای نکرده به بچه ضرری برسه اونوقت کسایی هستن که به از بین بردن بچشون هم فکر میکنن.قصد قضاوت ندارم چون تو جایگاهش نیستم فقط دلم برای خودم و سختی هام سوخت

سلام عزیزم بنظر من عجولانه تصمیم نگیر
قشنگ فکراتو بکن بعد کاری که میخوای عملی کن
من خودم نزدیک دوساله ازدواج کردم یکماه پیش فهمیدم باردارم کلی گریه که من بچه نمیخوام زوده عجولانه تصمیم گرفتم بچرو انداختم الان به همسرم چیزی نمیگم ولی همش تو دلم میگم کاش نگه میداشتم خدا داده بود.بنظرم شما هم اگر مشکل مالی ندارید میتونی 3تا بچرو بزرگ کنی نگه دار البته رابطه خودتون با همسرتونم خیلی شرطه اگه خداروشکر مشکلی باهم ندارید نگه دار...خدا صبر و روزی بچرو میده❤️

چجوری با قرص جلوگیری باردار شدی؟همه رو دقیق خورده بودی؟

نه اصلااا نکن اینکارو چیزی که خدا برای شما خواسته آرزوی خیلیاست یکیش خود من ۵ ساله درگیر دکتر و...آخرم یکساله ول کردم و سپردم به خدا.با همین حال برای منم دعا کن توروخدا.

امان امان از این گناه کبیره که اگه خدای نکرده بندازی جدای از گناه و..‌‌عذاب وجدان درآینده ولت نمیکنه...اون هدیه خداست

خواهرم یه بچه کوچیک بیمار داشت باردار شد از ترس اینکه مبادا نتونه به بچه اش رسیدگی کنه سقط کرد الان بعد از ۲۲ سال کاملا پشیمونه و حسرت داره که ایکاش حفظش میکرد افسردگی هم گرفته

وا چه دلیل مسخره ای کمکی ندارم میخواستی حواستو جمع کنی جون یه بچه رو به خاطر خود خواهی میگیری

به نظرم به خودت و خدا اطمینان داشته باش🌹
منم هنوز بچه نمی‌خواستم اما خب خدا خواست ،و قطعا خدا بهتر از من میدونه

عزیزم وگناه داره هیچوقت این کارو نکن بعضیا حسرت دارن بچه داره بشن .حتما خدا حکمتشو میدونسته که دوباره داری مامان میشی .شاید خدای نکرده اینو بندازی بعد این دیگه نتونی بارداره بشی.خالم دخترش ۷ ماهشبود دوباره باراردرشد .الان بچه ۷هاش باهم بزرگ شدن اونوقت اونم خودش نها تو یه شهر غریب شوهرش هم معلم بود هم اسنب کار میکرد

عزیزم منم پسرم دوساله7ماهشه باردارم توشهرغریبم باردارم میگم دوتاشون باهم بزرگ میشن بهتره فکرسقط بندازبیرون استرس اصلابرات خب نیست به امدخداهمه چیزدرست میشه سقط کنی خداقهرش میگیره

انداختنش واقعا گناه داره ولی شرایط نداری خودت و همسرت فقط میتونی تصمیم بگیری عزیزم
ایشالله ک نگهش داری

منکه باشم نگه میدارم کمکی نداشتن بهانه خوبی نیست برا سطق.مطمعنم میتونی

عزیزم ما نمی‌تونیم کمکت کنیم .
خودت باید فکر کنی که از لحاظ بدنی روحیه انرژی کمک آماده هستی یا نه ..
زندگی الان سخت شده و با تدبیر درست عاقلانه ترین کار رو انجام بده .

عزیزم این موضوعی نیست که برای تصمیم‌ گیریش کسی بتونه کمکت کنه
چون هیچ کس بهتر از خودت شرایطت رو نمیدونه
به نظرم بهتره با یه مشاور صحبت کنی

اینا کاملا بستگی ب خودت داره هرچقدر هم شوهرت کمکت کنه آخرش خودتی فقط باید فکر خودت باشی

سوال های مرتبط

مامان آریا و تو دلی مامان آریا و تو دلی هفته نهم بارداری
ی نصیحت خواهرانه برا کسایی ک توی تربیت بچه اولشون یا شوهرشون اختلاف نظر داشتن خواهشا خواهشا دیگه نزاید بچه دوم بیاد من اشتباه کردم ک گذاشتم ناشکری نمیکنم من وقتی ک فهمیدم باررازم سجده شکر رفتم الانم بخاطر بچه نمیگم بخاطر اینکه بچه وقتی زیر دست دو نفر ک اختلاف نظر دارن بزرگ بشه خیلی سخته بچه با دوتا اسباب بازی و خوراکی گول میخوره پدر پول داره براش میخره و گولش میزنه مادر سعی داره با زبون خوش بچه رو تربیت کنه ولی پدر نمیزاره و پدر میخاد بچه رو جنگی بار بیاره این زندگی خیلی سخته تا وقتی ک نظرتون یکی نشده نزارید توروخدا الهی ک بچه منم سالم ب دنیا بیاد من از اول بارداریم تا اللن همش حرص میخورم از شوهر از بچه بیشتر هم بخاطر تربیت بچه اول نمیدونم بتونم بچمو سالم بدنیا بیارم یا ن ولی گفتم شما هایی ک هنوز بچه دوم نشده اگه شرایطتتون مثل منه دست نگه دارید خودتونو زجر ندیدیر کور نکنید یخاطر بچه و شوهر دل من خونه میگم اون بچه هست نافهمی میکنه چیزی میگه دلم میخاد شوهرم پشتم باشه ولی اون از ی بچه بچه تره از ظهر تا حالا میگم الهی هیچ بچه ای دل مادرشو نشکنه بلاخره شوهرم از گوشت و پوست استخون یکی دیگس ولی پسرم ک بچه خودمه اون دیگه چرا این حرفو بهم زد من ۹ ماه کیو تو شکمم نگه داشتم ۵ ساله بالای سر کی ییدار موندم خودم غذا نخوردم و نشستم لقمه گرفتم برای کی برای این ک الان این حرفو بزنه