مادر شوهرم خیلی روی اعصابه همش توی کارام دخالت می‌کنه خیلی بدم میاد. من تقریبا یه مدتی هست فرنی و آب سیب و گلابی به دخترم میدم اما مثلا هفته ای دو سه بار. دخترم فرنی دوست نداره اصلا نمیخوره هرکاری کردم نبات اضافه کردم، سیب و موز اضافه کردم نخورد. میگه به زور بهش بده بخوره. یا میگه چرا هر روز غذا نمیدی بهش. میگم زوده میگه نه دختر خواهرم به پسرش هر روز غذا میده میگم اون دو ماه از دختر من بزرگتره قبول نمیکنه میگه من به بچه هام از سه ماهگی غذا دادم هیچی نشد. یا میگه یکم غذای سفره بده عادت کنه. یا لباس میخره براش سایز بزرگ میگه چرا نمیکنی تنش بابا لباس دو سه ماه دیگه اندازه میشه الان خیلی براش بزرگه قبول نمیکنه فکر می‌کنه من از عمد نمیکنم تن بچه. یا می‌خوام بچه رو بخوابونم میگه چقدر می‌خوابه کسل میشه بزار خسته بشه شب بخوابه میگم اینطوری کلافه میشه اصلا نمی‌خوابه گوش نمیکنه. به خدا دیگه دارم دیوونه میشم 😑

۴ پاسخ

هروقت خواست بیاد قبلش همون لباسای سایز بزرگو تنش کن فرنی هم درست کن بده دستش بگو بده به بچه خودتم پاشو کاراتو انجام بده

ن عزیزم بگومن میدونم بچم چیکارکنم بچه من ویه مادرم کسی نمیتونه بگه چیکارکن

همه اشو بگو انجام میدم. دلیلی نداره توضیح بدی همه چیزو. از سر خودت باز کن. بگو قبلش خورده، قبلش پوشیده مثیفه گذاشتم بشورم. راحت کن خودتو

عزیزم مگه خونتون پیشه هم هست اینقدر دخالت میکنه خدا صبرت بده

سوال های مرتبط