۱۵ پاسخ

من فقط خستم از دردا
و استرس و نگرانی زایمان
کاش زودتر بیاد بگذره دیگ

من کل وجودم استرس و نگرانیه
ولی خیلیم ذوق دارم
امیدوارم همه چی خوب پیش بره

منم ی جوری استرس دارم ولی خیلی ذوق دارم دلم میخاد چشام ببندم ببینم کنارمه

منم همین بودم و همینم هستم هیچ ذوقی نداشتم و ندارم نمیدونم چرا اینجوریم

من حقیقتا برای دیدن دخترم خیلی ذوق دارم.هم از اینکه بلاخره این همه سختی داره تموم میشه بلاخره میرم خونه خودم. خونه نشستن تموم میشه. اما خب بلاخره مطمعنم چالشهایی جدید داریم.از الان هم‌تصمیم گرفتم جواب تلفن کساییی ک تو این مدت حالم نپرسیدن اصلا ندم. ولی خودم از نظر روحی داغونم. اصلا نمیدونم چی میخوام. چمه

منم ذوقی ندارم بیشتر استرس و دغدغه مالی بعدش رو دارم🥲🥲🥲

وای مثل منی یعنی هیچ حس و شوقی ندارم فقط استرس و ترس از آینده از الان خستم وقتی فکرشو میکنم ک چه سختی‌هایی قراره داشته باشه و سر راهمه

منم همین حسو دارم و خیلی ناراحتم و عذاب وجدان دارم. تو روزایی که نیاز به حمایت دارم و استراحتم به جا اینکه دورم شلوغ باشه هر کس دنبال بهونه هست و هر کس به نحوی برام چالش ایجاد کرده.
خیلی دلم از اطرافیانم گرفته و خیلی حس بدی دارم. میدونم این تازه اول ماجراست و دنیا بیاد چالش های بیشتریو باید پشت سر بزارم و این واقعا اذیتم می کنه. تو روزایی که باید ذوق اومدن عزیز دردونه امو داشته باشم استرس سلامتیش و رفتارای اطرافیان و قهر و نازو نوز بقیه رو داشته باشم

عزیزم منم یه هفته خوبم یه هفته ن طبیعیه هفته دیگ خوب میسی

شاید بخاطر ترسمون هست ک ذوقمون رفته ان شاءالله ذوقشم میاد شادیشم میاد

منم از زایمان نمیترسم از این که پسرم تنها بزارم برم دوروز نباشم میترسم از این که بعدش چجوری با بچه ارتباط بگیره خوب باشه میترسم پسرم خیلی پر سرو صدا بچه اذیت نشه خودم عصبی نشم این چیزا نگرانم

میگزره نگران نباشید

ذوقی میمونه با این شرایطی ک داریم مثلا زندگی میکنیم😔

بایداعتراف کنم ک منم هیچ حسی ندارم 🥲

منم مثله شما بودم فقط ترس و نگرانی بود ذوقی نداشتم😐😐

سوال های مرتبط