دلم میخواد دیگه زایمان کنم به سلامتی به دنیا بیاد خیالم راحت بشه
همش به این فکر میکنم مغزم پتانسیل نگران یکی دیگه بودن و داره ؟
من همینجوری آدمیم که مثلا هی فکر و خیال میکنم که وای مامانم چیزیش نشه بابام چیزیش نشه
الان ۸ ماهه واقعا خواب و خوراک ندارم
بعدش هم همینه
خوب شیر خورد کی نافش میفته کی ختنه کنم اذیت نشه
و ..‌.
واقعا چه مسیر سختیه
ایشالا این و به سلامتی به دنیا بیاد بزرگ بشه
ولی حس میکنم مغزم داره میترکهههه
الان فکر اینکه چرا جمع کرده خودشو
چرا رو مثانم فشار بود
دیوانه شدم
دلم میخواد برگردم به دغدغه اینکه فردا میرم سرکار چی بپوشم

همیشه همینه تازه هرچی بزرگ تر بشن دغدغه ها هم بزرگ تر میشه

تو چقد منی…🙂

وای دقیقا کاش زودتر بگذره دیوونه شدممم😩

انشالله به سلامتی هممون زایمان کنیم

سعی کن استرست رو کم کنی چون بعد بدنیا اومدن بچه تشدید میشه. مخصوصا که اطرافیان هرکسی یه چیزی میگه

انشالا همگی باهم به سلامتی بگذرونیم سخته
فکر وخیال نکن خودتو آروم. کن اذیت میشی

عزیزم تا حدی طبیعیه ولی فکر کنم قبل ب دنیا اومدن بچه این نگرانی هاتو با روانشناس درمیون بذاری، یکم ریشه های ترس و وسواس هست بنظرم....
چون بعد ب دنیا اومرن بچه ذاتا همین حس ها بصورت تشدید شده هست بخاطر هورمونها، حالا پیش زمینه ای هم باشه که تقویتش کنه این حالتو، خیییلی اذیت میشی و از بچه اوردن سیر میشی

هنوز زوده خواهر