مینویسم برای تو از حسی که دارم
۹ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱ و ۲۳ دقیقه بامداد...
بالاخره رسید اون روز
بعد ۹ ماه همسفری در وجودم
پسر نازنینم رادمان من ...
نه ماه توی وجودم بودی انگار همین دیروز بود ۲۴ خرداد که فهمیدم هستی و تو شکم مامانی ...
چقدر ترسیدم ازین مسیر ۹ ماهه
چقدر گریه کردم که واقعا میتونم مامان دو تا بچه باشم؟
چقدر ترسیدم که نکنه در حق نیکان ظلم کردم ....
چقدر از این نه ماه ترسیدم و تا ۴ ماه حتی به مامانم نگفتم حاملم ...
یادش بخیر امتحانای ترم آخر کارشناسی که با حالت تهوع و ادیترون زیر زبونی گذشت تا امتحانای ترم اول ارشد با یه شکم گردالو....
ممنون رادمان من که ۹ ماه با همه حال من کنارم بودی و مامان رو اذیت نکردی ...
ببخش این نه ماه اینقدر تو رو اذیت کردم و گاهی فراموشت میکردم ...
ببخش که تا همین امشب تو رو با اسمت صدا نزدم ...
ببخش پسر قوی و صبور من ❤️
امشب حالم خیلی عجیبه ترکیب استرس و ذوق و شوق دیدنت
در کنارش اشک گوشه چشمم از دوری داداش نیکان و اذیت شدنش...
پسری خوشگلم ثانیه های آخر رو به ذوق دیدنت میشمرم ...
چیزی نمونده تا این وصال ...
دوست دارم قلب مامان
به وقت ۳۷ هفته و ۵ روز ....
فقط چند ساعت تا دیدنت ❤️

تصویر
۱۱ پاسخ

سلام عزیزم میشه از تجربه ات تو بیمارستان بنت الهدی بگی خوب بوده یا ن؟و اینکه بیمت چیه ؟و چقدر هزینت شد؟

دعامون کن عزیزم انشاا...به سلامتی بری زایمان کنی وبیایی🥲

واییی کاش منم سز بودم تاریخمو میدونستم🥲

زیر سایه امام زمان عاقبت بخیر بشن دوتاشون😍

عزیزم بسلامتی زایمان کنی و بچه تو در آغوش بگیری یاد ماهم باش انشالله بسلامتی بگذرونیم و زایمان کنیم و بچه مون در آغوش بگیریم 🙏❤️😍🥺

پر از حس خوب بود متنت، تو این شب به این قشنگی امیدوارم زایمان خوبی داشته باشی🤲🏻

چرا چندساعت بامنی من دوهفته مونده سز اجباری هم هستم

آخی عزیزم انشالله و سلامت و عاقبت بخیر بشن ب سلامتی بغل بگیری تروخدا برای منم دعا کن لطفااااا 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🥲🥲🥲🥲

ایشالا زایمان راحتی داشته باشی مادر مهربون😍😘❤️

چ حس متنت و دوس داشتم....تومامان قوی هستی .انشالله بچه های ماهت سلامت و عاقبت بخیربشن

منم تمام کارها و پروژهای همسرم رو انجام دادم اونم ارشد علوم سیاسی همسرم میگه حرف بزنه با جملات سقراط و ارسطو شروع میکنه😂😁

سوال های مرتبط

مامان رسا 👼🏻 مامان رسا 👼🏻 ۳ ماهگی
رسا پسر قشنگ مامان امروز اخرین روزیه که تو شکمم دارمت
به فردا که فکر میکنم فقط اشک تو چشمام جمع میشه هم از شوق دیدنت هم از تموم شدن این دوران از فکر اینکه دیگه تا اخر عمر هیچوقت انقدررر نزدیک نزدیک بهم نیستی که روز به روز بزرگ میشی و میری پی زندگی خودت و از فردا تا همیشه قلب من بیرون از بدنم به زندگی ادامه میده 🥺❤️ تو مهربون ترین و آروم ترین پسری بودی که خدا میتونست بهم بده هیچی هیچی اذیتم نکردی و من اصلا یادم میرفت که باردارم من ازت شرمنده ام که داری زودتر بدنیا میای و بدن من نتونست بیشتر ازت پذیرایی کنه منو ببخش پسر قشنگ مامان❤️
فردا این موقع قطعا تو بغلمی🥹 تنها آرزویی که الان دارم اینکه با خودم مرخص بشی و به سلامت بیایم خونه ❤️ من دلم اندازه یک دنیا برای این روزا تنگ میشه حسی که الان دارم با هیچ حسی قابل مقایسه نیست🥺
مامان های قشنگ برای من و پسرم دعا میکنید که همه چیز بخیر بگذره و باهم بیایم خونه و بچم دستگاه نره؟☹️❤️
مامان آیهان و آیکان مامان آیهان و آیکان ۴ ماهگی
روز سونوگرافی صدای قلب شد❤️
دکتر گفت: قل اول ... قل دوم ....
آخه فقط دوتا نقطه بودید😔
بی اختیار دست دکترو گرفتم گفتم دکتر چی میگی؟! گفت دوقلوعه . همونجا اشکم در اومد فقط میلرزیدم.😍😍
گفتم قلب هر دوشون میزنه؟! صدای قلبتونو شنیدم.
همون روز شد بهترین روز زندگی مامان بابا وقتی به باباتون گفتم باهم چقدر از شوقمون گریه کردیم.
حتی مامان بزرگ بابا بزرگتونم که اولین نفر بودن که این خبرو‌شنیدن با ما گریه کردن و بعض بابامو دیدم.
اما اول راه سختمون بود..... چقدر هر روز هر ثانیه نگران سالم بودنتون بودم . چقدر نگران وزنتون که یهو تفاوت وزن نداشته باشید. چه روزا و شبای سختی گذشت با هر لگدتون چقدر ذوق کردم .
چه شبایی که تا صبح باهاتون حرف زدم مامان
حالا دیگه مامان به سختی راه میره به سختی بلند میشه ولی بازم دوستدارم تو شکم مامان بمونید که سالم سالم به این دنیا بیایید .
❤️❤️❤️❤️
فردا روز موعوده
روز بغل کردنتون
روز بوسیدنتون
روز بو کردنتون

خدارووشکر میکنم. 🙏که چقدر دوسمون داره . تا اینجا تنهامون نزاشت از این به بعد هم تنهامون نزاره .....
امیدوارم همه مامانا نی نی هاشونو سلامت بغل کنن . تو این راه سخت آرامش داشته باشند.❤️