گاهی وقتا از اینکه شیرخودمو دادم پشیمون میشم.سلین خیلی وابسته شده همش میمی میخواد تا دراز میکشم میاد درجا‌.چجوری میخام از شیر بگیرم 🥲

به نظرم بهترین کار و کردی پسر من بهش شیر خشک و پستونک دادم دیگه سینمو نگرفت هرجا میرم باید با خودم یه ساک ببرم خیلی سخته

چو فردا شود فکر فردا کنیم فقط لذت ببر هنوز واسه از شیر گرفتنش زوده پس فکرشو نکن
ارغوان من یک ساله بود خواهرمو خواهر شوهرم بچه هاشونو از شیر گرفتن من استرس گرفتم گفتم ارغوان اینهمه واسته س چ کنم.اخر سپردم ب گذر زمان
الان مث آب خوردن شیر روز قطع شد
شیر شب هم دارم تلاش مکنم بگیرم
در نتیجه فعلا ازچسبیدن و شیر خوردنش لذت ببر

عزیزم چقدر قشنگگگ
دوست داشتم این روزا رو ببینم

به وقتش با صبر زرد بگیر به راحتی
دختر من به سینه و پستونک بطور وحشتناکی وابسته بود اما با صبر زرد خیلی خیلی راحت از شیر و پستونک جدا کردمش

عزیزم غذا هم میخوره؟یا فقط شیر؟

من واقعا راضیم از بابت شیرخشک

دختر منم همینطور واقعا آدم اذیت میشه

نبابا غبطه میخورم بشما، من پسرم از 7ماهگی شیرمو نخورد، خیلی ناراحتم، اصلا حس وابستگی یا اینکه دوس داشته باشه تو بغلم باسه نداره😔

خواهر من تا دوسال شیر میخورد😁 قربون پس گردن نازت🧿😍

دقیقا دخترمنم همینه با اینکه سیره ولی باز شیر میخواد

منمممم منممم
تازه از شیر شب هم گرفته نشد
سینه هارم که خیاری شده
هومان چنگ میندازه موقع خوردن ناخناش هم از جنس تیغ
من مجبور بودم چون هومان به لبنیات حساسیت داشت شیر خشک مخصوص باید میخورد اونم هیچ موقع تو بازار نبود

دلوین هم همینه بخدا خییییلی وابسته است میاد میزنه رو سینم ک بده اگ بخوابم ک لباسمو میزنه بالا همزمان هم با اون یکی سینه ور میره نوکشو اینقد میچولونه دلم ضعف میره گاهی چشاش رفته روهم ولی نوک سینم زیر ناخناشه چنان جیغی میزنم از خواب میپره کلافم کرده😩😩😩😩

وای منم تو
اونروز اینقد بهم فشار اومد به شوهرم گفتم بچه دوم خواستی شیر خشکیش میکنم من دیگه نمیتونم شیر بدم

الناز حال کن ب اون دلبر شیر میدی ازش عکس بهم نمیدی چرا باور کن ماشاالله میگم

عزیزم قددوزن سلین جان یک‌سالگی چندبود

منم خیلی پشیمونم شیرخودمودادم پسرم خیلی وابستم شده

درخاسمو قبول میکنی

اخخخ پسرمنم اینجوری شده فقط مممه میخاد اعصابم خورد میشه حسم میکنم اونایی ک شیر مادر میخورن همینجوری میکنن و خوبم غذا نمخورهه

همین که یاد گرفته نوک اون یکی سینه رو بگیره دیگه بدتر لباسم میندازم پایین باز میزنه پس

دقیقا دختر منم همینه هرچی بزرگتر میشن وابسته تر من میخام از فردا دیگه از شیر بگیرمش خیلی استرس دارم

اینکه گاهی الکی میخواد فقط تو دهنش باشه تا از دهنش در میاد گریه می‌کنه و جیغ اذیتم می‌کنه

الان که فکر میکنم اگه عادت به پستونک داشت راحتتر بودم

دقیقا منم وضعم همینه.کمرم درد میکنه اکثر اوقات دراز میکشم.سریع میاد شیر میخوره.خیلی وابسته شده

نمی‌دونم چطور این وابستگی کم میشه اونم برا خوابیدنش

من که دیوانه شدم عصبی شدم
یکسره چسبیده به سینه ام
غذا اصلا نمیخوره

وای دقیقاااااااااااا منم کلافه شدم نصف شب تا از دهنش در میاد میشینه گریه کردن و جیغ
بعضی وقتا الکی میخوره