هیچوقت نمیتونم ب بارداری دوم فک کنم.. از بس ک سختی کشیدم
من بارداری خیلی راحتی داشتم خیلی راحت اصلا از ویار خبری نبود همچی نرمال بود اشتهام خوب بود خوابم خوب بود کلا همچی عالی تر از قبل بود حتی برام...اما از روز زایمان تا الان خیلی بشدت بهم سخت گذشت...اندازه ۳ تا بچه بچم منو اذیت کرد ک فدای ی تار موهاش..
اسم بچه میاد تن بدنم میلرزه هرچند دلم میخاد ی همبازی واس دخترم بیارم...

منم بارداری خوبی داشتم ولی نمیخام ب بچه دوم فک‌ کنم چون نمیدونم ایندمون میخاد چیبشع. با این وضعیت جامعه ک روز ب روز زندگی دارع برا همه دشوار میشه

پس من چی بارداری بسیااااااارررررر سخت
بچم رفلاکس شدید دو هفته یبار دکتر بودم همش گریع مکرد شیر خودمو نمیخور از اولش ک ب دنیا اومد ب بچهی دومم فکر نمیکردم حتی اگ اذیت نمیشدم چون خیلی زوده تا برن مدرسه

وای وای بارداری من خیلی سخت بود الان ک حالم نسبت ب بارداری اول یه کم بهترم اینکه میگی بارداری راحت داشتی تعجب میکنم من انقد ویار داشتم حد نداره.
دخترمم تا یه سالگی آروم بود ولی بعدش شر شده

منم خیلی دوره حاملگیم خوب بود بهترین دوران زندگیم بود اما بچم به شدت لجوجه اعصاب برام نمونده به بچم میگم داداشی بیارم؟میگه اَخه میگه آجی اَخه خداروشکرخخخخ

خب برو خداروشکر کن حداقل بارداری راحت بوده
من که بارداریربه شدت سختی داشتم
تا شب زایمان بالا اوردم
اصلا شاید هنوز باعث شد بچه هام ۷ ماهه دنیا بیان
روزی دو تا آمپول تو شکم
هفته ای ۱۲ تا عضلانی
ویار شدیییییییید که هیچی نمیتونستم بخورم
یعنی نشد یه چیز فقط یه چیز من هوس کنم بعد میبینم اینجا مامانا تادتصمیم به اقدام میگیرن هوس هاشون و لوس بازیاشون شروع میشه
بعدشم که بچه یه کیلو ۵۰۰ گرمی رفت تو nicu, ریفلاکس بد خوراک کمبود وزن که تا همین الان درگیرشم

منی ک بخاطر زندگی با خانواده شوهر قید بچه دومو زدم

و منم اسم بچه نمیارم

منم همینطوریم با این تفاوت بارداریمم به شدت سخت بود و پسرم فوق العاده شیطونه بعضی وقتا دلم میخواد از دستش سر به بیابون بزارم😑 ترجیح میدم فعلا بچم تک باشه