۴ پاسخ

منم پسرم عاشق حمام بود یعنی هرکی میرفت حموم میرفت در میزد که باز کنین منم بیام، خونه که جابه جا کردیم با باباش رفت حمام نمیدونم حمام براش تازگی داشت یا آبش داغ بود مشکل داشت از اولش گریه میکرد تا اخر حمام خودم که میبرم میگه (جززززه )یعنی آب داغه یکم که باهاش حرف میزنم میگم جزه نیست خوبه دیگه ترس نداره. ببین آبش داغ یا سرد باشه تا یه مدت بدشون از حمام رفتن میاد

پسرمن هم جدیدا ایطور شد از حموم بدش میا ۰کار کنم

دخترمن ک از همون اول از حموم بیزاربود. هنوزم همونه. منم دنبال راه حل میگردم. چون همه راه هارو رفتم و نتیجه نداده

راه حل من پر سطل آب ولرم میکنم اسباب میریزم خوب باهاشون بازی میکنه فوری موهاش خیس نمیکنم بدنش کم کم لیف میزنم دیدم خسته که شد موهاش طرف پشت شامپو میزنم که چشش نره آخرش میگم یک دو سه تا چند بار حموم معنی شماره نمیفهمه ولی بعد اون میفهمه بعد شماره ۳ آب میرزم رو سرش آمادگی داره بعد دوبار آب ریختن بهش اجازه میدم نفس بکشه دوباره نکرار میکنم دیگه الان بعد آب ریختن رو سرش ترس نداره

سوال های مرتبط