موقعی که نیلماهو ۲۹ هفته باردار بودم،وقتی رفتم سونو وزن دکتر بهم گفت بچت خیلی ریزه رشدش کمه وزنش کمه مایع دور جنینم کمه طبق این شرایطم برای دو روز بستری شدم چون احتمال iugr وجود داشت برای بچم. یادم نمیره چقد گریه کردمو غصه خوردم. بعد چکاپ کلی و سونو تشخیص دادن iugr نیست و بچم جثه‌ش ریزه فقط. بعد اون فقط غذا میخوردم که وزن بگیره البته غرغرای اطرافیان که هیچی نمیخوری بچت کوچیکه و فلان خیلی حالمو بد میکرد. خلااصه سرتونو درد نیارم بعد اون تا موقع زایمان کلی استرس کشیدم هر هفته سونو داپلر و... تا بالاخره دخترم تو ۳۸ هفته با وزن ۲۵۶۰ دنیا اومد.
الان که دارم اینو مینویسم دخترم ۴ ماه و ۱۰ روزشه که ۴ روز پیش برای واکسن ۴ ماهگی رفتیم وزنش شده بود ۷۱۰۰.
اینو نوشتم برای مامانای بارداری که تو شرایط منم و استرس دارن.. اصلا نگران نباشید و غصه نخورین چون وزن بچه‌تون ذره ای اهمیت نداره تنها چیزی که مهمه سلامت بچتونه. اصلا نگران نباشین و چون بچه ها بعد به دنیا اومدن چشمبهم زدنی بزرگ میشن و رشد میکنن. فقط از این روزاتون لذت ببرین که بعدش حسابی مثل من دلتنگ اون روزا میشین❤️

تصویر
۴ پاسخ

آفرین مامان 🥰🥰
ایشالله تو بارداری و زایمان و بچه‌داری ،بتونیم نگران چیزای الکی نباشیم

منم همین بلا سرم ا‌مد ۲۴۳۰ بدنیا امد
خداروشکر سالم و سلامت. و دستگاه هم نرفت
فقط الکی استرس کشیدم

خدا برات نگه ش داره عزيزدلم🤍😍

قربون خودت و دخترت برم افرین بهت ک ب مامانا انرژی میدی

سوال های مرتبط

مامان محمدنیهاد مامان محمدنیهاد ۷ ماهگی
پارت اول
سلام دخترا من اومدم تا تجربه زایمانمو بعد ۴ ماه بگم 😁من زایمان اولم طبیعی بود و خیلی زایمان سختی داشتم این بار خیلی از زایمان طبیعی میترسیدم از اول زیر نظر دکتر بودم تو این بارداریم قندم بالا رفت 🥲از اول بچم ب پا بود که ۳۶ هفته دکترم فرستاد سونو که ببینیم بچه چرخیده یان رفتم سونو گفت بچه چرخیده ولی آب دور بچه کم شده رفتم پیش دکترم معاینم کرد گفت سر بچت اومده پایین دهانه رحمتم ۲ سانته ..تا شب منو تو مطب نگه داشت ۲ بار نوار قلب گرفت از بچه شب اومدم خونه حرکات بچم خوب بود دوروز بعدش گفت بیا بیمارستان رفتم که ببینم با سزارینم موافقت میکنن یانه ..چون دکترم گفت چون زایمان قبلیت سخت بوده و الان آب دورش کمه سزارینت میکنم ..رفتم کمیسیون پزشکی تشکیل شد سزارینم تایید کردن..اونجا هم یه بار نوارقلب گرفتن خوب بود ..امدم خونه ۳۸ هفته که شدم رفتم مطب برام واسه دوروز بعدش یعنی ۱۰ شهریور وقت عمل داد...البته تو این مدت خیییلی مایعات استفاده کردم که آب دور بچه کمتر نشه ...
مامان لیانا جون مامان لیانا جون ۵ ماهگی
پارت ۱
روز جمعه ۴ آبان ماه بود که از ظهر به بعد احساس کردم دخترم زیاد تکون نمیخوره
کیک خوردم راه رفتم بازم دیدم حرکاتش کمه
ساعت چهار عصر آماده شدم با همسرم رفتم بیمارستانی که قرار بود زایمان کنم بیمارستان جوادالائمه
اولین بار بود میخواستم محیط زایشگاه رو ببینم
چون توی بارداریم مشکلی به اون صورت نداشتم زایشگاه رو ندیده بودم
خلاصه رفتم اونجا و ازم آن سی تی گرفت و برای اولین بار معاینه شدم دهانه رحم بسته بود و هیچ دردی هم نداشتم گفت نوار قلب اصلا خوب نیست ما اینجا سونو نداریم برو سونو فیزیکال بگیر بیار که ببینیم چجوریه شاید بند ناف پیچیده دور گردن بچه
رفتم سونوگرافی پارسیان چون تنها همونجا باز بود سونو گرفت وزنش هم گفت حدود ۲۷۰۰ تا ۳۱۰۰ بند ناف هم دور گردنش نیست و همه چی عالیه سونو رو بردم بیمارستان زنگ زد به دکترم همه چیز رو براش توضیح داد البته اینم بگم ۳۸ هفته و ۳ روز بودم دکترم گفت که میتونه بره خونه ولی فردا صبح مجددا آن سی تی تکرار بشه
فرداش هم نوبت دکتر داشتم گفتم اول برم دکتر خودش ویزیت کنه بعد برم بیمارستان