مامانایی که شیر به شیر دارید .حالتون خوبه؟ من یه ماهه زایمان کردم روحیع ام داغونه
کی اوضاع بهتر میشه

منم داعونم
انگار منی وجود نداره
فقط مادری هست
وقت خالی هم پیدا میشه ، شوووووهر !

کولیک و رفلاکس بچه کوچیک
بدعذایی و بد خوابی بچه بزرگ
گریه هاشون
اخ گریه هاشون
وقتی گریه میکنن انگار قلبم از فشار میخواد منفجر بشه

دختر بزرگم توجه میخواد
قبلا همه کاراش با خودم بود ، الانم همونو میخواد اجازه نمیده کسی شیر بده یا بخوابوندش

کوچیکه ، نصف شبا از کولیک داد میرنه
بزرگه بیدار میشه مامان میخواد

گاهی ارزوی مرگ میکنم فقط
انگار با هیچ چیزی دلم خوش نمیشه دیگ

گاهی انگار وسط سیاهی داخل ی بن بست سرد گیر افتادم
هووووف

نمیگذرن این روزا

والا من دختر بزرگم یکسالو ده ماهشه دوسه روز اول اذیت کرد الان عادت کرده خیلی دوسش داره
ولی خوب ادم اذیت میه تا میخوام به بزرگه غذا بدم کوچیکه گریه میکنه تا میخوام کوچیکه شیر بدم بزرگم شیر میخواد اب میخواد از اونطرفم خونه رو باید تمیز کنم باید برا شوهرم غذا درست کنم یکم سخته ولی قابل تحمله این روزام میگزره دل تنگ این روزام میشیم

منم به سختی به کارام میرسم حجم کار زیاده

بچه بزرگتون چندسالشه؟

من دخترم خیلی حسوده

چرا خیلی اذیتت نکنه بزرگه