از یازده رفتم بخابونمشون پسرم دوازده و نیم خوابید دخترم ساعت یک.طول روز هم نخوابیدن.پسرم شیفت صبح هست.
دیگه انقد به خودم ناسزا میگم از دستشون همش میگم بمیرم راحت بشم از دستتو.ن دیگه اعصابم نمی‌کشه بعدا هم عذاب وجدان میگیرم. خودم سی سالمه ترس از دست دادن مادرمو دارم چرا به اینا این حرفو میزنم.چیکار کنم مغزم نمی‌کشه

اگر تا این موقع شب تی وی نگاه میکنن
خوب تی وی تایمر داره

که مثلا راس ساعت ۱۰خاموش بشه

یعنی قفل میشه دیگه
فقط شما اون رمزی که براش گذاشتی

باز میکنی به بچه ها هم نگو

قرص ملاتونین از داروخانه بگیر

نمیدونم برای بچه ها قرص هست یا قطره

نیم ساعت قبل از خواب بهشون بده
بهشون نگو که برای خوابه

بگو برای کم خونیه
چمیدونم یه چیزی بگو که یموقع
نگن نه ما می‌خواهیم بیدار باشیم


اصلا هم ضرر نداره توی گوگل درموردش سرچ کن

برای تنظیم خواب هست

من چی بگم ۱۲ خوابید ۲ بیدار شد حالم خیلی بده

سخته سخت... خدا قوت من یکی دارم هلاکم

مال من کوچیکه ساعت دوازده به زور خوابید پسرم هنوز بیداره

نفرین نکن خودتو
بچه ها جز ما پناهی ندارن