دیشب رفتم یه بیمارستان نزدیک برام سرم زدنو اینا گفتن اگ خوب نشدی فوری خودتو برسون بیمارستان سعد ی یا نمازی
دیگه من باز ساعت۱۲و نیم اومدم خونه دیدم اصلا بدنم داره از وسط نصف میشه انگار یکی کارد گرفته بود دستش میزد به استخونای من باز با همسرم رفتیم بیمارستان فقیهی گفتن این باید الان ازمایش بده ببینیم چشه ما ازمایش نداریم ببرش سعدی رفتیم سعدی دیگه بزور منو بستری کردنو کلی ازمایش گرفتن بعد فهمیدن که از اعصابم بوده،:]ینی من چون اینقد سر دخترم حساس شدم هی هیچی که نمیخوره اعصابم بهم میریزه شیر نمیخوره غذا نمیخوره بخاطر این اعصبی شدم بعد اعصابم شدید زده بود به بدنم که داشت از کار مینداختم
دیگه خیلی دعوام کردنو گفتن نباید اینقد حساس باشی اگ ام اس بگیری میخای چیکار کنب
گفت اینطور ادامه بدی ام اس میگیری با این وضعی که دیشب اومدی
خلاصه که دیگع بیخیال شدم بچه وزن طبیعیش میگیره من دارم خودمو نابود میکنم اگ شماهم مث منید نکنید بهدا ب خودتون ظلم نکنید من دیشب واقعا مردم

تصویر
۷ پاسخ

منم خیلی حرص میخورم بخاطر وزن نگرفتن دخترم😓🥲

بابا بیخیال شید بچه اگه گرسنه باشه خودش میخوره کمی دیر دیر غذا بدید این شکلی گرسنه میشه میخوره بچه مثل ادم بزرگ نیست چون تحرک کم داره زیاد گرسنه نمیشه

بیخیال خواهر‌... ول بده

راست میگن ام‌ اس برا اعصاب
ببین بعضی چقدر بیخیالن والا بچشون خیلیم تپل و خوبن
سخت نگیر

انقد عصبیم بدن درد شدید دارم
نمیدونم چشه باید با بدبختی بخابونمش نمیخابه
بخابه هم ده دقیقس

منم پسرم خیلی اذیتم می‌کنه همش گریه بیقراری نمیخابه بخابع هم ب زور و داد و هوار

صبحی انقد عصبی شدم خاستم ببرمش هوا بکوبمش ب دیوار
روانیم کرده
زیر چشام نابوده
از سردرد دیگه خابم نمیبره

منم همینم و من دیگ خیلی بیخیال خودمم دکترم نرفتم

سوال های مرتبط