۲ پاسخ

برو زایشگاه یه بیمارستان چک کنن عزیزم

به دکترت گفتی چی گقت؟!؟
یا میتونی بری بیمارستان پیگیری کنی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان لیام✨🤍 مامان لیام✨🤍 ۱ ماهگی
خب سلام و تجربه من از سزارین بعد از دو روز🥲
من پنجشنبه ساعت ۱۲شب رفتم بستری شدم برای جمعه صبح ساعت ۱۰رفتم اتاق عمل البته باید۷میرفتم ولی تا اومدن دکتر معطلی داشتم
استرس قبل عمل داشتم ولی نگم از جو کادر اتاق عمل ک چقدر خوب بودن کلی هم با فیلمبردار برای پسرم لحظه های قشنگ ثبت کردیم و من رفتم تو اتاق بالاخره دکتر بیهوشی پشتمو بتادین زد گفت چونتوبچسبون ب سینت چند ثانیه بعذ گفتم میشه لطفا زودتر تزریق کنید من استرس گرفتم پاهام داره گزگز میکنه گفت استرس چی؟من بی حسیت رو زدم😐😐😐و من واقعااااا نفهمیده بودم آنقدر خوببب بود اون گزگزم شروع بی حسی بود قبل از اونم که بهم استرس داده بودن همه راجب سوند اونم درحد ۳۰ثانیه انگار سوزش ادرار داری😐و واقعا اونم خیلی خوب بود و دردی که میگفتن ازش خبری نبود😐بی حس شدم خلاصه و پارچه اینارو نصب کردن فضای اتاق عمل با موزیک به شدت انرژی داشت که من یهو حالت تهوع گرفتم گفتم و چند ثانیه بعذ با تزریق دارو اونم خوب شد حس کردم تخت داره میلرزه که یهووووو صدای پسرم پیچید تو اتاق😭وای قلبم کلی گریه کردم وقتی چسبوندنش به صورتم هیچ حسی تو زندگیم آنقدر فشنگ نبوده شیرم خورد همونجا چند تا میک🥺😍
مامان totfrngi🍓 مامان totfrngi🍓 ۲ ماهگی
تجربه من از سزارین البته بدن تا بدن فرق داره و ممکنه واسه همه یکی نباشه
من دیروز کارای پذیرشم رو انجام دادم و گفتن امروز ساعت ۶ صبح بیا بیمارستان
وقتی رفتم همه چیز واسه حضور من اماده بود از تخت و سرم بگیر تا ...
خب لباس پوشیدم و بهم لاین وصل کردن و یه نیم ساعت بعدش هم بردنم اتاق عمل، اول صبح همه سرحال بودن و واقعا محیط خیلی خوبی بود و هرکدوم وظیفه خودشون رو انجام میدادن منو اماده کردن و حدود ۴۰ دقیقه بعد دکترم اومد با اومدن دکترم، دکتر بیهوشی کار خودشو شروع کرد چون از قبل صحبت کرده بودیم من تصمیم داشتم بی حس شم
امپول بی حسی حتی اندازه لاین سرم هم درد نداشت فورا بعد از زدن امپول پاهام شروع به سنگین شدن کرد و دکترم هم توی بی حسی سوند رو برام وصل کرد که اصلا متوجه نشدم
بعدش هم که از بی حسی من مطمعن شدن کارو شروع کردن که من اصلااا متوجه نشدم و وقتی دکترم گفت مبارکه متوجه شدم بچه رو در اوردن و بعدش صدای گریه بچه ام اومد و بردن تمیزش کردن توی این حین دکتر بیهوشی از مراحل تمیز کردن دخترم و در اودن جفت از رحم و خودم فیلم گرفت که بعد از پایان عملم برام فرستادش
دخترم رو لباس پوشوندن و اوردن چسبوندن به صورتم و خیلی حس قشنگی بود بعدم حدود ده دقیقه طول کشید که بخیه زدن در کل همه تایم زایمانم نیم ساعت بیشتر نبود که بعدم انتقالم دادن به ریکاوری بعدم بخش
مامان رسا 👼🏻 مامان رسا 👼🏻 ۳ ماهگی
رسا پسر قشنگ مامان امروز اخرین روزیه که تو شکمم دارمت
به فردا که فکر میکنم فقط اشک تو چشمام جمع میشه هم از شوق دیدنت هم از تموم شدن این دوران از فکر اینکه دیگه تا اخر عمر هیچوقت انقدررر نزدیک نزدیک بهم نیستی که روز به روز بزرگ میشی و میری پی زندگی خودت و از فردا تا همیشه قلب من بیرون از بدنم به زندگی ادامه میده 🥺❤️ تو مهربون ترین و آروم ترین پسری بودی که خدا میتونست بهم بده هیچی هیچی اذیتم نکردی و من اصلا یادم میرفت که باردارم من ازت شرمنده ام که داری زودتر بدنیا میای و بدن من نتونست بیشتر ازت پذیرایی کنه منو ببخش پسر قشنگ مامان❤️
فردا این موقع قطعا تو بغلمی🥹 تنها آرزویی که الان دارم اینکه با خودم مرخص بشی و به سلامت بیایم خونه ❤️ من دلم اندازه یک دنیا برای این روزا تنگ میشه حسی که الان دارم با هیچ حسی قابل مقایسه نیست🥺
مامان های قشنگ برای من و پسرم دعا میکنید که همه چیز بخیر بگذره و باهم بیایم خونه و بچم دستگاه نره؟☹️❤️