۱۲ پاسخ

منم بیرون نیبرمش

منم نمیرم بیرون شوهرم نمیزاره حبس ابد تو خونه خسته شدم دیکه فقط واسه دکتر میریم بیرون

تو خونه باهاش وقت مفید بذار، بازی و سرگرمی مختص بیرون نیست ک
الان بیرون سرده موقعی ک هوا خوبه سعی کن شوهرتو راضی کنی واسه حال خوب خودتم ک شده برید بیرون، حال مادر ک خوب باشه حال کل اعضای خونه خوبه
تو قطعا مادر خوبی هستی عزیزم همین ک تو فکر بچتی خودش نشون دهنده همینه🥹

الان که هوا خیلی سرده بهتر که نبری

وای چقدر سخته برات اینجوری من اگه هوا خوب باشه هررزو بچمو تو کوچه باکالسکه دورمیزنم

وایییییییی منم‌مثل توام دلم‌خیلی میسوزه همش تنهام کسیم دورم‌نیس ک ببرمش باور میکنی ی روز براش گریه کردم🥺

کسی نیست بیاد با بچت بازی کنه از بچه های فامیل؟؟

چرا نمیزاره ببری
میدونی چقد رو هوش بچه تاثیر داره
نمیزاره ببری خودش باید روزی یک الی دوساعت ببرتون بیرون نمیتونه خودت برو

چرا نمیزاره عزیزم . خب اگه ماشین دارید هر عصر یا وقتایی شوهرت خونه هست برید دور بزنید اگه بخاطر ویروس و سرما خوردگی میگی تو ماشین چیزی نمیشه دور بزنید روحیه خودتو بچه عوض میشه من پسرم بیرون نبرم جیغ میزنه 🤣

چراا نمیزاره بری بیرون؟بزارش تو کالسکه برو باهاش نیم ساعت پیاده روی

چرا نزاره

برو بیرون عزیزم چرا اینجوری میکنی در حق خودتو بچت

سوال های مرتبط

مامان Delarose🎀🫧 مامان Delarose🎀🫧 ۱۰ ماهگی
مامانا شما از روازای اول زایمانتون خاطره خوب دارید یا بد 🤕!!!
من خودم روز زایمانم خیلی قشنگ بود خیلی حس خوبی بود برام
جوری ک دوسدارم هر روز تجربش کنم حسی قشنگتر از اون لحظه من تو زندگیم ندیدم و همیشه دلتنگ اون روز هسم 🫧🤍
ولی….. فردای اون روزی ک اومدم خونه..
امان از آدمایی ک هیچ درکی هیچ فهمی هیچ شعوری ندارن…
یادمه وقتی اومدم خونه اطرافیان ک عیادت میومدن از دخترم ایراد میگرفتن ک وای چرا بچه اینقد ریز و لاغره وای تیره پوستش
برای منی ک اولین باااره مادر شدم اولین تجربه زندگیمو خراب کردن قشنگترین حس مادرانمو ازم گرفتن منی ک شب و روزم شده بود گریه بعد از رفتنشون حتی دلم نمیخواس ب بچم نگاه کنم
یادمه یکی از آشنای شوهرم ک مثلا تحصیل کرده بود میگف
وای نگاه کن چرا اینقد درازه ،پاهاش دختر بچه بزرگ بشه سایز کفش براش چی
بعد این حرف دیگ بغضمو جلوی مامانم شکوندم زدم زیر گریه ب هق هق اوفتادم مامانم همینجوری با من گریه میکرد میگف نمیبخشم این آدم و ک اینجوری دل بچمو شکوند ک اولین بااره مادر شده
من تا اونجا رسیدم ک ب مامانم میگفتم ب شوهرم میگفتم بچه رو از خونم ببرین من نمیخوامش دیگ 🥲