۱۵ پاسخ

هیچ کلمه ای اون مادرو آروم نمیکنه فقط باید زمان بگذره تا باخودش کنار بیاد همین درد سنگینیه نه فراموش میشه نه عادی خدا هیچ پدر و مادری رو با بچه اش امتحان نکنه

والا درد سنگینیه اصلا فک‌نکنم بشه چیزی گفت ک آروم بشه اون بنده خدا
جز اینک باهاش همدردی کنین کنارش باشین تنهاش نزارین
خدا خیرشون نده ک ی مشت نفهم بی‌سواد ب زور پول و خرید مدرک شدن دکتر

یا خدا چه آمپولی؟ دکتر رو باید بگیرن حسابی بزنن طبابتشم باطل کنن

نمیدونین چه امپولی زدن اخه وقتی بچم تب میکنه باامپول تبش خوب میشه 😰امپول بتامتازون

خدا به مادرش صبر بده واقعا
غم بزرگو سختیه

پدر اون دکتر رو باید در بیارین برید نظام پزشکی شکایت کنید

دقیقا تو این شرایط بودم من
دوستم که ۲۴ساعته باهم بودیم فوت کرد و مادرش دوست داشت همش منو ببینه و هر وقت منو میدید داغ دلش بیشتر تازه میشد و میزد زیز گریه

بچتو نبر پیشش فقط

امپول اشتباهی تزریق شده یا مواد دارو تغلبی بوده نفهمیدم چی شد الان مشکل از پرستاری کسی بوده یا چی کی مقصره؟

خدا صبرش بده

شکایت نکردن از دکتز????
ایشالا خدا لعنت کنه اون دکتر

واقعا درد بزرگیه
فقط تنهاش نزارید

قلبم وایساد فقط همین
زنگ بزنی چی بگی 😔
بچتم ببری ک خل میشه

یا خداااا کدوم احمقی امپول اشتباهی زده ب اون بچه طفل معصوم😔
حق داره خالت ب نظر اگه میتونی برو خونشون از نزدیگ دلداری بده😔

سلام عزیزم واقعا بچه اش ناز بود خدا صبری بهش بده حیف شد گناه داشت

سوال های مرتبط

مامان اَبرا مامان اَبرا ۱۴ ماهگی
دلیل اینکه فعالیتم کمه اینه دلم برای این کوچولو تنگ شد سرما خورد گوشاش عفونت‌گرد بستریش کردن اهواز سر یه امپول اشتباهی فرشته مونو پرپر کردن دردش بجونم 😔اب سرومش دوبند انگشت مونده بود یه امپول ریختن توش بچه تو بغل مامانش یهویی میاره بالا و چشاش میرن پر کشید😭خدا از پرستار نگذره این کوچولو بچه خالمه من ابرا شیرمو نمیخورد بهش شیر دادم این بچه تو دل همه رفته بود هممنون روانی شدیم براش😭جای دخترم بود به خالم میگفتیم خاله ماهم بچه داریم تو چرا اینو اینقد میخای گفت زهرا من بچه دومیمه ولی بطور عجیب رفته تو دلم باباش جورابای بچشو میبرد سرکار بوشون میکرد زنگ میزد خالم میگفت مریم این جورابای دلسا هست بچه رو کشتن خدا ازشون نگذره خالم روانی شده امروز زنگ زد زهرا دارم میرم برای سنگ قبر متر ب متر جاده داره چنگم میزمه خاله😭😭بمیرم برای دلسای قشنگم فرشته اسمونیم بخدا من هرشب کارم گریس برای این بچه اخه شیرمو خورد خیلی دوسش داشتم خیلییی😭هیچ فرقی بابچه خودم نداشت😔دلسای قشنگم فرشته آسمونیم خالم با زجر بزرگت کرد‌بمیرم برای دل خالم😔
مامان شهریار مامان شهریار ۱ سالگی
سلام مامانا وجدانا کسی هست که بچه اشو زده باشه؟
دیروز شهریار با باباش بردیم پارک ،،،با ی خانومی اونجا هم صحبت شدم اون خانم بچه اش 18 ماهش بود...
بعد من وشهریار رفتیم پیش باباش یهو دیدم صدا گریه بچه اون خانم دراومد...
چشمتون روز بد نبینه این خانم انقدر این بچه رو زد که نگو انقد منو شوهرم حالمون گرفته شد...من فقط بچه رو از مامانش جدا کردم اوردم پیش خودم بهش گفتم یا زنگ میزنی باباش بیاد یا زنگ میزنم پلیس بیاد با اینکه خیلی حرف بارم کرد و جیغ و داد ولی من کوتاه نیومدم تا شوهره اومد جریان به شوهرش گفتم شوهر گفت هرچی دق و دلی داره سر بچم خالی میکنه سرش داد میزنه من ناراحت میشم هرچیم میگم با بچه درست حرف بزن سرش داد نزن فایده نداره ولی دیگ نمیدونستم دست رو بچه امم بلند میکنه....
یعنی من انقد گریه کردم ک خدا میدونه...
ولی نمیدونم کار درستی کردم یانه
؟
اگ اون پدر و مادر بینشون اختلاف و جدایی بیفته تقصیر منه؟
ولی اگ من نبودم اون بچه خدایی نکرده جنازه اش میرسید خونه...
واقعا کسایی هستن ک دست رو بچه اشون بلند کنن؟
من خودم حتی اگ خونم به جوش بیاد یا به حد انفجار برسم یکی میخوابونم تو گوش خودم یا میزنم تو سرم خالی شم ولی سر شهریار خالیش نکنم یا حتی داد بزنم ...