۵ پاسخ

کو بقیه اش؟؟؟

ادامشم بزار😍

🌹🌹🌹🌹🌹🌹

ادامش بعدا میزارم بچه بیدار شد

انقد ورزش کردی من با خوندنش خسته شدم خواهر🤣
اونجا که نوشتی گفت دو سانتی میخواستم جیغ بزنم🤣🤣 حس کردم زحماتم به باد رفته🤣🤣

سوال های مرتبط

مامان لنا ❤️ مامان لنا ❤️ ۱ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۲

تا شدم ۳۷ هفته و ۱ روز نوبت دکتر زنان داشتم رفتم اونم معاینه کرد و گفت هنوز دو سانتی ولی سر بچه توی لگن فیکس شده همین باعث میشه زود دهاته رحمت باز بشه ، اونم معاینه تحریکی برام انجام داد
، فرداش صب از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی و برگشتم ، توی تخت نشسته بودم که حس کردم یه ابی ازم اومد ، سریع رفتم دستشویی دیدم داره همینطور ازم اب میاد ، فهمیدم کیسه ابم پاره شده ، رفتم دوش گرفتم وسایلم رو جمع کردم و با شوهرم رفتیم بیمارستان .
اونجا معاینه کرد و گفت اره کیسه ابت پاره شده ولی دهانه رحمت همون دو سانته ، بستریم کردن و کم کم بهم امپول فشار تزریق کردن ، ساعت ۸ و نیم صبح بستری شدم ، تا ساعت ۱۲ ظهر دکتر اومد باز معاینه کردن و هیچ تغییری نکرده بودم کیسه ابم رو خالی کردن که خیلییی درد داشت داشتم میمردم از دردش واقعا ، ولی دردهای اصلیم که خیلی شدید بود شروع نشده بود
همینطور روی توپ ورزش میکردم و بشین پاشو میرفتم و روی تخت ورزش انجام میدادم
مامان اهورا💙 مامان اهورا💙 ۳ ماهگی
سلام دوستان منم اومدم از تجربه زایمانم
باورم نمیشه میخوام تجربمو بگم خیلی زود گذشت🤭
تجربه زایمان طبیعی(☝️)
من دوشنبه عصر خواب بودم یدفه از خواب بیدارشدم حس کردم یچیزی ازم خارج شده رفتم دسشویی لکه خون دیدم دکترمم گفته بود وقتی خون دیدی برو بیمارستان ولی من هیییچ دردی نداشتم و ازینکه بدون درد برم بیمارستان خیلی میترسیدم ولی چون خون دیدم مجبور بودم برم منم شوهرمو بیدار کردم رفتم یه دوش آب گرم گرفتم زیر حموم اسکات زدم کمرمو ماساژ دادم اومدم خونرو باشوهرم تمیز کردیم و وسایلارو جمع کردیم و رفتیم بیمارستان اون بیمارستانی که من میخواستم برم خصوصی بود ۱ساعت با خونمون فاصله داشت ساعت۹رسیدیم بیمارستان و رفتم بخش زایشگاه و بهشون گفتم که من خونریزی دارم معاینم کردو گفت این اصلا چیزی نیست بچه هم خیلی بالائه حالا حالا ها وقت داری وقتی اینو گفت خیلییی ناراحت شدم یه حس غریبی داشتم اونجا دلم میخواست گریه کنم یخورده هم اون مامائه بداخلاق بود بعدبهم گفت برو یچیز شیرین بخورو بیا نوار قلب بگیرم منم رفتم یچیز شیرین خوردم ورفتم نوار قلب گرفت و گفت خیلی عالیه برو خونه خیلی ناراحت بودم اینهمه رفتم تااونجا و دست خالی برگشتم
مامان امیرعلی مامان امیرعلی هفته هفتم بارداری
خب بریم سراغ پارت اول زایمان
من دیروز از خواب پاشدم رفتم خونه ای مامانم اینا تا نشستم تو ماشین دیدم ازم یه چیزی آب مانند اومد فک کردم ترشحه ولی نگو کیسه آب بوده
بعد که رفتیم اونجا من از ماشین پیاده شدم با هر قدم قشنگ ازم آب می‌ریخت ولی چون حالت چسبناکی داشت فک میکردم ترشحه
همونجور موندم تا اینکه دیدم نبابا داره قشنگ میاد همون شکل دیگه زود به دکترم پیام دادم گفت برو دوش بگیر سریع برو بستری شو کیسه آبته ساعت ۹ اینجور شده بودم ۱۰ ونیم رفتم بستری شدم بدون هیچ دردی بعد من رفتم معاینه کرد گفتن بله نشتی کیسه آب هس و باید بستری بشی منو بستری کردن دادن بخش اومدن اونجا هم یبار معاینه کردن گفتن ۳ سانتی پاشو راه برو توپ دادن ورزش کن گفتن میتونی دوش هم بگیری چون حموم داشت اتاقم من پاشدم هر کاری که گفته بودن رو کردم دیگه اومدن گفتن باید نوار قلب بچه رو بزاریم چون نشتی کیسه آب داری خطرناکه خلاصه من اومدم دراز کشیدم بازم معاینه کردن ساعت ۳ ظهر بود
بعد گفتن اصلا باز نشدی همون ۳ سانتی منم تا ساعت ۸ شب همون‌طور ورزش میکردم و اینا دردام یه کم داشت زیاد میشد ولی قابل تحمل بود اومد معاینه کرد گفت ۴ سانتی ولی چون درد زیادی نداری نمی‌تونیم آمپول بی دردی بزنیم نمیتونی زایمان کنی اونوقت گفتن دکترت زنگ زده آمپول فشار رو تزریق کنیم دیگه آوردن زدن و رفتن