۳ پاسخ

بله حق داری بچه پشته سر واقعلا سخته خدا برات نگهداره کنترول اعصابتو داشته باش گاهی آدم از کوره درمیرع دوس داره طرفشو بزنه که بترین کاری که میشه اون موقع انجام داد همین کتک زدن بچس فکردی آروم میشی نه اتفاقا پرخاشگری ازینجا شروع میشه و منتقل میشه به بچه‌ات که برا چند ساله دیگه اونا روی یکی دیگه خالی میکنن مطمعن باش با این روش نه اونا آروم میشن نه خودت ....‌زمانی که اون حس بهت منتقل میشه چشمات ببند یه نفس عمیق بکش و زول بزن به صورت معصومش که هیچ دفاعی جز بچگی ندارع عزیزم خودتو کنترول کن توکلت بخدا باشه آیت الکرسی بخون براشون یا صوتی بزار هم آرامش بخش هم اعصابتو آروم میکنه ....

سلام
فقط و فقط آروم باشید حواسش و پرت کنید بازی کنید شعر بخونید آهنگ بذارید براش
شاید الان از داد شما بترسه اما چند وقت دیگه کاملا براش عادی میشه
خدای نکرده شاید مشکلات دیگه هم پیش بیاد بدتر لجباز بشه استرس بگیره شب ادراری ناخن جویدن و....

روی بچه کوچیکتون هم تاثیر میذاره
پس دیگه داد نزنید میدونم سخته بدهر حال خسته میشه آدم
اما چاره ای نیست.تحمل کنید

هرچقدبزنی بدتره
راه درستو برو

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۲ سالگی
سلام خانوما لطفا تا آخر حرف گوش بدین نمیخوام قضاوتم کنین 🥲


من توی سن ۱۷ بچه به دنیا آوردم و خوب بچه های ۱۷ سالی الان هیچی از زندگی نمیدونن من مادر شده بودم و خوب طبق معمول به قول رسم شوهرمینا عروس تا شوهرش پول تو جیبی جم نکرد نباید بره جایی مستقل بشه و منم الا نزدیک ۸ ساله ازدواج کردم دخترم دوساله از وقتی به دنیا آوردمش انقد ک حرفای اینا منو عذاب میداد جون به لبم میکردناون موقع به یه حرف اینا من عذاب می‌کشیدم سره غذا خوردن سره حرفاشون چیکار کنم نکنم یعنی انقد استرس داشتم ک حتی وقت نمی‌کردم به دوزادم بریم وقتایی ک زیاد کار میکردم اون موقع هم چهار دستور پا رفتن دخترم بود من شامو ناهار میزاشتم ظرف میشستم دخترم هرچی تو کابینت یا هرچی تو کشو بود می‌ریخت بیرون سرش داد میزنم میگفتم نیز گریه میکردم میگفتم نمیتونم تمیز کنم هرسمو سره بچه خالی میکردم تا الان ک دوسالشه نمیتونم سرش داد نزنم چون بچه ی من واقعا خیلی شلوغه هرچه تو کابیت تو کشو ظرفتمو میریزه منم نمیدونم کردم جم کنم کدوم بمونه الان ازم می‌ترسه دیروز اومد گریه کرد گفت خدا منو بکشه انقد عذاب کشیدم ک نگو به خاطره حرف خدا لعنت کنه خانواده شوهرمو هرچی نفرین کنم کمه توی سن کنم انقد عذابم دادن ک نتونستم به بچم محبت کنم از سیر بشه انقد داد زدم ک‌میترسه فقط میگه خدا منو بشه نمیدونم چیکار کنم نمیدونم کاری کنم از سرش در بیاد ازم نترسه گاهیی وقتا واقعا حتی نای زندگیم ندارم بکنم چرکار کنم 😭😭😭